ساسانیان، آخرین پادشاهان قبل از اسلام هستند که از ۲۲۶ – ۶۵۲ میلادی بعد از انقراض سلسله اشکانیان سلطنت کردند. ایرانیان این دوره ازنظر پیشرفت تمدن و علم و دانش، بین ملل متمدن آن زمان اولین مرتبه را دارا بودند. سرزمین ایران در زمان حکومت این سلسله مانند سپری عظیم از فرهنگ قدیم آسیای غربی در مقابل اقوام بدوی که با جنبش شدید خود سرحدات شمالی ایران را مورد تاختوتاز خود قرار داده بودند دفاع کرد. اطلاعات ما درباره تمدن ایران در دوران ساسانی بهمراتب بیش از مطالبی است که راجع به همان موضوع در دوران سلسلههای ماد و هخامنشی و اشکانی میدانیم. دوره ساسانی برخلاف دوره اشکانی سرشار از منابع متنوع مادی و معنوی است. افزون بر این، در آثار مورخان یونانی و رومی و ارمنی و چینی و نویسندگان دوره اسلامی مطالب سودمندی درباره سلسله ساسانیان میتوان یافت که باعث آشنایی هرچه بیشتر ما با اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن دوره میشود. بههرحال در اوایل قرن سوم میلادی در پارس چند امارت نشین کوچک وجود داشت که در هر یک از آنها امرای محلی مستقل حکومت میکردند. کار اساسی سلسلههای محلی پارس محافظت از آتشکده بود. یکی از این سلسلههای محلی، سلسله بازرنگی است که پایتخت آن شهر استخر بود. ساسان موبد معبد ناهید، جد سلسله ساسانی، با دختری از همین سلسله بازرنگی ازدواج کرد. جانشین او پسرش بابک بود که از حسن روابط خود با خاندان مذکور استفاده کرد و پسر خود اردشیر را به مقام ارگ بذی دارابگرد رسانید. در سال ۲۱۲ میلادی اردشیر پس از غلبه بر ملوک پارس، مقام آنها را به دست آورد و در این فکر بود که روزی بر سرتاسر خاک پارس سلطنت کند. بابک پدر اردشیر بعد از اطلاع از نقشه پسر خود نامهای به اردوان آخرین پادشاه اشکانی نوشت و ضمن آن مقام ارگ بدی فارس را برای شاهپور، پسر دیگر خود، تقاضا کرد و این درخواست مورد موافقت اردوان قرار گرفت، اما در همین زمان بابک درگذشت و شاهپور بهجای او نشست. برای به دست آوردن حکومت فارس، بین شاهپور و برادرش اردشیر، اختلاف پدید آمد و چون در همین زمان شاهپور ناگهان درگذشت، اردشیر صاحب قدرت شد.