نقشۀ تاریخ


نگاهی به تاریخ چین


نقشه تاریخ ایران و جهان

در چین باستان هر که از قدرت بیشتری برخوردار بود به سلطنت می رسید و طایفه های قدرتمند برای افزایش وسعت قلمرو با هم رقابت می کردند. طایفه های مغلوب هم به دولت های زیردست تبدیل می شدند و از راه پرداخت خراج و تامین نیروی کار و سرباز  به طایفه ی قالب خدمت می کردند.

دودمان شیا: ۲۰۰۰ پیش از میلاد

به لحاظ آثار باستان شناختی هنوز اثری از این دودمان یافت نشده است و لی در ادبیات چین از این دودمان بسیار سخن به میان آمده است.

هوانگ تی، امپراتور زرد،  یکی از ارجمندترین قهرمانان ادبیات نخستین چین است. پس از او تاج و تخت بین نوادگان او دست به دست شد تا یکی از نبیره های وی به نام یائو در شانزده سالگی به تخت نشست. او نیز فرمانروایی خردمند و مهربان بود. در دوره ی وی سیل و طوفان از قدرت امپراتوری وی کاست. تا اینکه او در جستجوی مشاور مطمئنی برآمد تا در امور یاری اش دهد. شوین دستیار او شد. یکی سلطنت کرد  ودیگری حکومت. اما شوین نیز از یو در حل مشکل کمک خواست. شوین پس از مرگ یائو، یو را به امپراتوری مشترک برگزید و بعد از مرگ شوین، یو امپراتور ماند. او امیر پادشاهی کوچکی به نام شیا بود و خود را شیایو نامید. و سلسله ی شیا را رسما تشکیل داد.

پسرش چی، پادشاه بعدی بود و پس از وی ۳ امپراتور حکومت کردند که خوشگذران و ترسو بودند. لذا حکومت بیشتر در دست وزیران بود.

دستاوردهای سلسله شیا:

زمان تاسیس این سلسله بین عصر نوسنگی و  عصر مفرغ بود. لذا جنگ افزارهای چوبی و سنگی جای خود را به فلز دادند. فلز کاری مفرغی (برنزی) در اختیار قشر حاکمه بود و برای ساخت جنگ افزار و اشیاء مذهبی استفاده می شد.

پرستش در دوره شیا:

پرستش نیاکان.

سقوط دودمان شیا:

ژو آخرین امپراتور بود. تانگ یکی از اتباع وی از او درخواست کمک کرد تا با قبیله های کوچک کوچگر مقابله کند ولی ژو به وی اعتنا نکرد تا نارضایتی ها باعث شد تا تانگ در حدود ۱۶۰۰ قبل از میلاد حکومت شیا را به پایان برساند و سلسله ی شانگ را تشکیل دهد.

 

دودمان شانگ: ۱۶۰۰ تا ۱۰۵۰ قبل از میلاد

محل اکتشاف آثار باستانشناختی: شهر آن یانگ در نزدیکی پکن.

آثار مکشوفه: لاک سنگ پشت و استخوان کتف (استخوان اژدها). نوشته های روی این لاک ها و استخوان ها قدیمی ترین نوشته هایی بودند که در چین کشف شده و در برگیرنده پیش گویی ها، نام پادشاهان و تاریخ رویدادها را در بر داشت.

امپراتوری شانگ: این امپراتوری از بیش از دویست یا سیصد طایفه تشکیل شده بود و قبیله برتر و حاکم شانگ بود که حکومت می کرد. فرستادگان امپراتور در مناطق مختلف تشکیل دولت های اقماری می دادند. با چنین تمهیداتی دودمان شانگ حدود ۵۰۰ سال حکومت کرد.

پادشاهان  شانگ پیوسته در جنگ بودند و این تهاجمات هم بر قلمروی آنان می افزود و هم باعث ثروتمند تر شدن آنها از طریق خراج و مالیات شده بود. همچنین برده های بسیاری به عنوان نیروی کار و قربانی در مراسم مذهبی به اختیار گرفتند.

در این دودمان:

ایجاد خط چینی در حدود ۱۳۰۰ قبل از میلاد که پیشرفته بود.

کیفیت عالی اشیاء برنزی به ویژه جام های شراب، ظروف غذا بدون شک وجه تمایز این سلسله بود. کنده کاری روی یشم هم در این دوره و دوره های قبلی رواج داشت و هنری دیرینه محسوب می شد.

شکار یکی از دلمشغولی مهم بین پادشاهان بود

ایجاد واحدهای نظامی متشکل از سواره نظام، فیل سواران، پیاده نظام، تیراندازان و برای نخستین بار ارابه های جنگی در این دودمان به چشم می خورد

باورها و آیین های مذهبی:

آنان نیز مانند دودمان شیا، نیاکان خود را می پرستیدند و معتقد بودند که پس از مرگ زندگی در جهانی روحانی ادامه می یابد و مردگان بر زندگان نفوذ و تسلط دارند. همچنین معتقد بودند که پادشاه با جهان روحانی ارتباط دارند و از حانب دی خداوندی در آسمان فرستاده شده اند.

ایشان برای خدمت به مردگان در آن دنیا، قربانیانی را با جسد در قبر می گذاشتند. این قربانیان که برای خدمت به مرده دفن می کردند، زن و مرد و کودک و حیواناتی مانند سگ و فیل و کرگدن را شامل می شدند.

نهادهای اجتماعی و اقتصادی:

کشاورزان زحمتکش آن شکوه و عظمت را برای دودمان شانگ به همراه می آوردند. در عین حال از فقر برخوردار بودند و توان استفاده از ابزارهای فلزی برای کار کشاورزی بهره مند نبودند. بسیاری از ویژگی های ملازم تمدن مانند تجارت با اقوام دیگر، نظام پولی واحد، تقویم واحد، واحد های اندازه گیری یکسان و رسمی  و نظام نگارش در این جامعه وجود داشت.

سرانجام دودمان شانگ:

ولخرجی و اسراف در طبقه اشراف و حاکمه و ایجاد کاخ ها و مقابر مجلل و سرگرمی های فراوان باعث سست شدن پایه های سلطنت شانگ شد. جنگ ها، شکنجه ها و نارآرامی های داخلی بر سر مالیات شانگ را تضعیف و باعث انحطاط اش شد. جو، یکی از طوایف زیردست شورش کرد و آخرین پادشاه شانگ به نام دی-شین را در آن یانگ شکست داد.

 

دودمان چو

دودمان چو غربی (نخستین) ۱۰۵۰ تا ۷۷۱ پیش از میلاد

دودمان چو شرقی (پسین) ۷۷۱تا۲۵۶ پیش از میلاد

این دودمان دیرپاترین سلسله ی تاریخ چین است. اما در طی زمان تفاوت کرد. معمولا این سلسله در ۲ قسمت بررسی می شود که دوره اول از ۱۰۵۰ تا ۷۷۱ ق م و پایتخت آن شیان و دوره بعدی از ۷۷۱ تا ۲۵۶ پیش از میلاد که پایتخت آن لوئو یانگ بود.

مهمترین امپراتور این دودمان ون وانگ بود که به مردمش توجه می کرد. پسرش وو وانگ برای کنترل امپراتوری بزرگ خود نوعی نظام فئودالی را ایجاد کرد.

تفکرات مذهبی

آنان علاوه بر پرستش نیاکان خود براین باور بودند که برای دوام پادشاه، عدالت و صداقت و شایستگی اخلاقی لازم است واگر پادشاهان فاسد باشند به سرنوشت دودمان شیا و شانگ مبتلا می شودند.

البته مردم عادی نیاکان ثبت شده ای نداشتند تا بخواهند پرستش کنند لذا کشاورزان خدایان محلی خاک و حاصلخیزی و آیین های شمنی را می پرستیدند.

پیشرفتها:

فلز به کمک کشاورزی آمد.

نوشته های روی قطعات برنزی از طول و تفصیل بیشتری نسبت به دوره ی شانگ برخوردار بود و بیشتر برای ثبت یک پیام کاربرد داشت.

موسیقی و ادبیات نقش برجسته تری به خود گرفت. کتاب چکامه ها، گلچین منظوم ۳۰۵ قطه ای است که از منابع این دودمان گرداوری شده است.

کتاب یی چینگ با مضمون پیشگویی تدوین شد و این روش جایگزین پیش گویی ها بر روی لاک سنگ پشت و استخوان کتف شد.

پایان دوره جو نخستین:

برتری نظامی بربرها که به تسلیحات برنزی دست یافته بودند، و مشکلات داخلی همچون قدرتمند شدن دولت های فئودال که از امپراتور به طور کامل فرمانبرداری نمی کردند باعث تضعیف دولت شد. در ۷۷۱ ق م امیران ناراضی قبایل شورش کردند و شاه یو شکست خورد. اما سلسله ی دیگری ایجاد نشد بلکه پادشاه جدید در قلمروی کوچک خود در لوئو یانگ ماند و بیشتر به نقش مذهبی خود پرداخت.

تاریخدانان این رخداد را پایان بخش نخست دودمان جو می دانند.

جو شرقی (پسین):

این دوره نیز خود به دو دوره ی عمده ی دیگر تقسیم می شود: دوره ی بهار و پاییز ۷۷۰ تا ۴۸۱ ق م و دوره ی دولت های ستیزه جو ۴۰۳ تا ۲۲۱ ق م

دولت جو شرقی پر از درگیری و جنگ بود. در دوره ی جو غربی ۱۷۰ دولت فئودال وجود داشت که بسیاری از آنها کوچک و برخی بزرگ بودند. حال در دوره ی جو شرقی دولت های بزرگتر شروع به بلعیدن دولت های کوچکتر نمودند. و در عین حال از دولت مرکزی لوئویانگ حمایت لفظی می کردند.

در دوره ی بهار و پاییز جنگ ها حالت سلحشوری به خود گرفته بود که طی آداب و مراسمی خارج از شهر برگزار می شد. اصل نبرد را افسران ارشد به عهده داشتند و پیاده نظام وظیفه ی خاصی نداشت. اما در دوره ی دولت های ستیزه جو تنها هشت یا نه دولت مستقل باقی ماندند. نوع و هدف جنگ ها فرق کرده بود. شهرها به محاصره های طولانی در می آمدند. پیاده نظام نقش مهمی به خود گرفته بود. و هدف قتل عام و نابودی دشمن و تمام استحکامات آن بود. بخش عمده منابع مالی و انسانی دولت ها صرف تقویت قوای نظامی می شد. فن آوری آهن نیز  به کمک جنگ آمده بود. و کمان های تفنگی هم پا به عرصه گذاشت. احداث جاده و پل رونق گرفت تا در اختیار لشگر کشی ها باشد. کشاورزی هم مورد توجه قرار گرفت تا غذای سربازان سریع تر تامین شود.

دوره جو نخستین با سیستم فئودالی خود کارکرد به نسبت خوبی داشت و مردم تا حدودی امنیت داشتند. ولی در دوره جو پسین روند متفاوت شده بود. با این وجود مکاتب فکری جدیدی ایجاد شد.

مکاتب فکری

فلسفه ی کنفسیوس:

کونگ فو زی (کنفسیوس) در حدود ۵۵۱ ق م در ایالت لو در شرق چین پا به دنیا نهاد. وی خواستار تغییرات بود و با قشر حاکمه سازگار نبود. ولی شورشی هم نبود و سعی می کرد با تعلیم و تربیت جامعه به تغییرات برسد.  آموزه های وی اجتماعی بود و نه مذهبی. او در طول عمرش اثر مکتوبی از خود بجای نگذاشت ولی شاگردانش گفته های او را گردآوری کردند. او حتی دوست داشت به قشر حاکمه نفوذ کند و مدیر ارشد باشد تا راحتتر بتواند تغییرات اعمال کند. هدف او ایجاد یک جامعه عادلانه و بسامان از طریق وظایف مشخص و متقابل بود. ولی عقاید او از سوی نظام جو پذیرفته نشد.  وی در سال ۴۷۹ فوت کرد.

فلسفه ی تائوئیسم:

مکتبی متفاوت با کنفسیوس که در حال حاضر در هاله ای از ابهام فرو رفته. طرفداران این تفکر خود را تسلیم سیر عالم می کردند. آنها از حکومت کناره می گرفتند و قانون طبیعی نظام عالم را بر اقتدار انسانی ترجیح می دادند. این تفکر در جو پسین از احساس نومیدی و بی پناهی بسیاری از مردم جنگ زده منشا می گرفت. هنوز بعد از ۲۵ قرن این تفکر طرفدار دارد.

قانون گرایی:

تفکر کنفسیوسی و تائوئیسمی در پی دفاع از مردم در برابر حکومت بود. اما تفکر قانون گرایی که از رفتار خودکامه حکومت دفاع می کرد پا به عرصه گذاشت. یعنی معتقد بودند که مردم گناهکارند و به خاطر خیر خودشان باید مهار شوند.

این تفکر با معیار های خشک و خشن و مجازات های خشن و بیرحمانه دودمان جو را متزلزل کرد.

سرانجام دودمان جو

سپاهیان دودمان چین از ۳۱۴ ق م شروع به اشغال و الحاق سرزمین های وسیعی کردند و در ۲۵۶ ق  م توانستند دولت ضعیف و کوچک جو را شکست دهند و نقطه ی پایانی برای دودمان جو باشند.

 

دودمان چین ۲۵۶ تا ۲۰۷ ق م

نخستین مقتدر دودمان چین سالار شانگ بود که از ۳۶۰ ق م دست به اصلاحات وسیع زد. مانند احیای زمین های بایر که متعلق به دولت جو نبود. در این صورت کشاورزی رونق گرفت و مالیات آن به دولت چین واریز می شد. همچنین علاوه بر تجارت مروارید و یشم که در اختیار قشر حاکم بود، تجارت پارچه،  غلات، نمک، فلزات،  چوب، چرم و پوست هم آغاز شد و این امر باعث به وجود امدن قشر جدیدی به نام طبقه بازرگانان شد. و مشاغل مرتبط با آن ماننند سفال گری، دباغی، بنایی، سبد سازی، گاری سازی و کمان سازی به وجود آمدند. نظام مالیاتی هم تغییر کرد و افرادی که فرزندان بالغ بیتشتری داشتند موظف به پرداخت مالیات بیشتر می شدند. این اصلاحات هم طبقه اشراف را تضعیف می کرد و هم دودمان چین را قدرتمند تر.

در نهایت شاه ژانگ آخرین پادشاه دودمان جو را ۲۵۶ ق م شکست داد و  ۲۴۷ ق م به سلطنت رسید اما هنوز به سن قانونی نرسیده بود و از دو صدر اعظم برای فرمانورایی استفاده کرد تا ۹ سال بعد که به طور مستقل امپراتور شد. شاه ژانگ لقب ببر چین داشت و در سال ۲۲۱ به پیروزی نهایی رسید وامپراتور چین واحد شد  و خود را شی هوانگ تی یعنی نخستین امپراتور نامید. او در ۳۸ سالگی سعی در اتحاد دول چین شد. او هم قانون گرا بود.

اصلاحات شی هوانگ تی

متمرکز سازی، اصلاح دستگاه اداری و یکسان سازی

متمرکز سازی: خلع خاندان های حکومتر گر دول فتح شده از عناوین و و زمین هایشان و انتقال ایشان به نزدیکی شیان یانگ، پایتخت شی هوانگ؛ تقسیم امپراتوری به ایالت هایی تحت کنترل افسران دولت مرکزی؛ ادغام سپاهیان دولت های پیشین در نیروی رزمی سراسری امپراتوری. مالیت شخصی سلاح ها غیرقانونی اعلام شد.

اصلاح دستگاه اداری: تعریف دقیق مشاغل دولتی، سازماندهی سمت های دولتی، ارجحیت شایسته سالاری نسب به جایگاه موروثی.

یکسان سازی: پول مشترک به صورت سکه ی فلزی؛ یکسان سازی واحدهای اندازه گیری؛ یکسان سازی رسم الخط چینی به صورت خط رسمی امپراتوری

خصوصیات فردی امپراتور

او از مرگ می هراسید و در پی یافتن معجون زندگی بود. بسیاری از حکیمان دربار را نیز به دلیل عدم موفقیت در تهیه  معجون کشت یا تبعید کرد. مقبره ای برای خود ساخت که هزاران نفر زندگی خود را وقف ساخت آن کردند. سپاه سفالی در شیان بخشی از مقبره اوست که حفاری شده و متشکل از ۷۰۰۰ سرباز سفالی است. کاخ مجلل و با شکوهی نیز در نزدیکی شیان یانگ ساخت. رفتار امپراتور و اسراف او در هزینه ها باعث تضعیف امپراتوری او شد.

کتاب سوزی:

رسم الخط جدید باعث می شد تا بسیاری از کتب قدیم قابل خواندن نباشد و دانشوران با این حرکت مخالف بودند. لذا در سال ۲۱۳ شی هوانگ تی به پیشنهاد مشاور اعظمش لی سی دستور داد تمام کتاب ها را بجز چند کتاب پزشکی و کشاورزی و پیشگویی بسوزانند.

سرانجام دودمان چین

در نهایت او مرد و هوهای بعد از او به مدت ۳ سال به تخت نشست. ژائو گائو وزیر شی هوانگ تی او را فریفت تا به قدرت برسد. هوهای خودکشی کرد و زی یینگ به سلطنت رسید و ژائو گائو را کشت. در زمستان ۲۰۷ ق م دهقانی به نام لیو یانگ شورش کرد و وارد پایتخت شد. و عمر کوتاه دودمان چین به پایان رسید.

 

دودمان هان

دومان نخستین هان ۲۰۲ ق م تا ۲۳ میلادی

دودمان پسین هان ۲۵ میلادی تا ۲۲۰ میلادی

دودمان نخستین هان

لیو یانگ بنیانگذار دودمان هان بود و از بیشینه ی اشرافی برخوردار نبود. او در نبرد با دودمان چین قصد کشتار نداشت ولی بعد از ورود وی به پایتخت چین، و امان دادن به خانوداه ی سلطنتی، ولی شیانگ یو، سردار لیویانگ با سپاه بزرگتری به پایتخت آمد و خانواده سلطنتی را کشت. لذا ۴ سال نزاع بین لیویانگ و شیانگ یو بر سر تسلط بر قدرت در گرفت تا لیو یانگ پیروز شد. لیو یانگ در ۲۰۲ ق م امپراتور دودمان هان شد و نام گائو زو یعنی جد بزرگ را بر خود نهاد.

رفتارش ساده و بی پیرایه بود و زندگی محقر پیشین خود را فراموش نکرد. مهربانی او مردم را بیشتر به سوی خود می کشاند. او قوانین سخت گیرانه دودمان چین را با کاهش مالیات و آزادی بردگان و امثالهم  اصلاح کرد. در دوره ی وی عقاید کنفسیوسی به دربار راه یافت.

گائو زو در ۱۸۸ ق م پس از ۸ سال سلطنت مرد. پس از او ملکه لو نقش موثری داشت و چند پادشاه دیگر عزل و نصب شدند. در سال ۱۴۱ ق م یکی از نوادگان او به نام ون دی که خود را وو دی نامید برتخت نشست که او هم منصف و ارجمند بود.  او با آنکه فرمانده جنگ نبود ولی به امپراتور رزمجو مشهور بود. در زمان گائوزو ارسال هدایایی جون مروارید و یشم و ابریشم و برنج  به قبایل به عنوان رشوه برای جلوگیری از شورش آنها صورت می گرفت. حتی شاهزاده خانم هایی به عقد رئسای قبایل می فرستاد. اما در دوره وو دی قبیله ی شیونگ نو اتحادی از قبایل ایجاد کرده بود و شورش می کرد. لشگر کشی به منطقه ی آن قبیله خیلی سخت بود. لذا او خواست تا قبیله یوئژی را پیدا کند تا به امپراتور کمک کند. ژانگ شیان را به عنوان سفیر خود برای پیدا کردن قبیله یوئژی فرستاد. بیش از ده سال طول کشید تا قبیله در نزدیکی افغانستان امورزی پیدا شد. اما دستاورد این سفر نکته مهمتری را در بر داشت. اجناس چینی حتی در دور افتاده ترین نقاط مانند افغانستان هم وجود داشت. گزارش ژانگ شیان، امپراتور را مصصم به احداث جاده ابریشم کرد تا اجناس از آن طریق به دوردست ترین نقاط تجارت شوند. دودمان هان برای تامین امنیت مسیر با قبایل سر راه پیمان بست. با این جاده اجناس چینی به کشورهایی همچون هند و پاکستان و افغانستان و میانمار و کره ی امروزی ارسال می شد.

دستاوردهای ادبی:

کتاب تاریخ شیه چی اثر سوما چی ین  یکی از بزرگترین آثار کلاسیک ادبی چین در این دوره خلق شد.

صنعت:

ساخت لوازم چوبی جلادار نیز به هنرهای چینی افزوده شد.

برای تدفین پادشاهان و ملکه ها از پارچه های ابریشمی استفاده می شد که در نوع خود مومیایی تلقی می شد.

همچنین از لباس هایی استفاده می شد که از قطعات کوچک یشم که با نخ طلا به هم متصل بودند نیز استفاده می شد.

اقتصاد:

با اینکه تجارت یشم و مروارید و ابریشم جایگاه خاصی پیدا کرده بود ولی بازهم شالوده اصلی اقتصاد کشاورزی بود.

سرانجام دودمان هان نخستین

امپراتور وو دی در ۸۷ ق م درگذشت و پس از لیو فو لینگ، هوئوگوانگ، شوان دی و یوان دی حکومت کردند.  در ۳۳ ق م بعد از مرگ یوان دی وزیر زیرک او وانگ مانگ سلطنت را غصب کرد. او نیز ۱۵ سال سلطنت کرد.  دوره ی وانگ مانگ با آشفتگی و هرج و مرج مواجه شد. مالیات های بیش از حد و تغییر مسیر رود زرد و به تبع آن شرایط وخیم زندگی دهقانان و شورش های آنان وانگ مانگ را تضعیف کرد. تا در ۲۳ میلادی دودمان هان احیا شد.

دودمان پسین هان

در ۲۳ میلادی وانگ مانگ سرنگون شد و در ۲۵ میلادی لیو شیو تمام مخالفان را سرکوب کرد و پس از ۱۵ سال دوباره دودمان هان حاکم شد. او نام گوانگ وو دی را اختیار کرد.

یکی از نخستین اقدامات وی تغییر پایتخت از شیان به لوئو یانگ بود. و بعد حکومت خود را به صورت فئودالی مدیریت کرد. او املاک زمینداران ثروتمند را به زور گرفت اما بعد به آنها بازگرداند. دهقانان نیز به تدریج موقعیت اجتماعی و مالکیت اراضی خود را از دست دادند. در این دوره کشاورزان آزادی خد را از دست دادند و وابسته به ثروتمندان زمیندار شدند. آنها مجبور به فروش اراضی خود بودند که بعد باید به صورت کارگر بر روی زمین هایشان فعالیت می کردند و یا نیمی از تولید خود را به اربابان می دادند. قدرت ثروتمندان رو به افزایش می رفت و نارضایتی دهقانان بیشتر می شد. لذا پایه های دولتی هر روز متزلزل تر می شد. و شورش های دهقانی از جمله شورش زردسربندان در ۱۷۰ میلادی تداوم می یافت. دودمان هان پسین متکی بر وزیرانش بود ولی از وزیران می هراسیدند و از مردان خواجه استفاده می کردند. خواجه ها نیز برای خود موقعیتی ایجاد کرده بودند و رفته رفته تهدیدی برای حکومت شدند.

علم و آموزش:

دودمان هان توجه بیشتری به آموزش و ایجاد مدارس کردند.

کتاب تاریخ هان شو نیز در این دوره تالیف شد. بعد از سوما چی ین، پدر با گو شروع به تالیف کتاب تاریخ کرد و پس از مرگ او، بان گو و خواهرش بان ژو کتاب را تکمیل و در ۸۰ میلادی منتشر کردند.

ستاره شناسی در ۲۸ میلادی لکه های خورشید را نقشه برداری کرد.

جادوگران تائوئیست در قرن نخست میلادی آزمایش با آهنربا را آزمایش کردند.

ژآنگ هنگ، رئیس رصد خانه سلطنتی، در حدود ۱۳۰ میلادی یک لرزه نگار اختراع کرد.

کوره تبدیل آهن به فولاد و اختراع کاغذ از دستاوردهای دیگر این دودمان بود.

اختراعات صنعتی تولید نمک، خیش های آهنی، فرغون، ایجاد قلاده و یراق برای اسبهای بارکش، اختراع سکان عقب کشتی، نیز از این قبیل بودند.

در این دوره پزشکان اجازه داشتند با تشریح جسد مجرمان، بیتشر آناتومی بدن انسان را بشناسند و در طب سوزنی بیتشر پیشرفت کنند.

سرانجام دودمان هان

شورش دهقانان و اتحاد خواجه ها دودمان هان را به دردسر انداخت. البته خواجه ها نتوانستند کار مهمی انجام دهدند ولی در سال ۲۲۰ میلادی آخرین امپراتور هان به نام شیین دی از سلطنت کناره گرفت و امپراتوری به سه قسمت تقسیم شد.

از نظر تاریخدانان سقوط دولت هان پایان تاریخ باستان در چین است.

دودمان های بین هان وسوئی

از سال ۲۲۰ که امپراتوری هان سقوط کرد تا سال ۶۱۸ که امپراتوری سوئی حاکم شد مانند قرون وسطی در اروپاست. حملات بربرها و تاتارها و سایر قبایل دولت مرکزی را سست می کرد ولی تاثیر شگرفی بر فرهنگ و هنر چینی نمی گذاشت. با این وجود، پیروزیهای تاتارها و جنگ ها و آشوب ها غارت و ویرانی را گسترش داد. مراکز باستانی چین خراب شد، کتابخانه عظیم لو ویران گشت و کتاب های بسیاری از بین رفت. حکومت های بعد از هان دولت های مستبد نظامی بودند که از طریق غاصبان اداره می شدند.

دوره سان گو ۲۶۵تا ۲۲۱

دوره بعد از امپراتوری هان به سه سلطنت تقسیم شد. وی توسط تسائو تسائو در شمال، وو به وسیله ی خانواده سون در شرق و شوهان به دست لیوبی از اعضای دور خانواده ی هان تشکیل شد.

دودمان چین (دسین) ۴۲۰ تا ۲۶۵

در ۲۶۵ سوماین، سردار بزرگ وی تاج و تخت را غصب کرد. و پس ازآن در سال ۳۱۶ قبیله دسین از شمال به جنوب گریخت و در نانکن سکنی گزید. و دوره تقسیم چین به شمال و جنوب آغاز شد:

جنوب، پایتخت در نانکن

دسین ۳۱۷ تا ۴۱۹

سونگ ۴۲۰ تا ۴۷۷ (این سلسله با دودمان سونگ ۹۶۰ تا ۱۲۷۸ متفاوت است)

چی ۴۷۹ تا ۵۱۰

لیا ۴۷۹ تا ۵۰۱

چن ۵۵۷ تا ۵۸۷

شمال، در لویا، داتونگ، الخ

وی شمالی ۳۸۶ تا ۵۳۲

وی غربی ۵۳۵ تا ۵۵۴

وی شرقی ۵۳۴ تا ۵۴۳

چی شمالی ۵۵۰ تا ۵۷۷

چوی شمالی ۵۵۷ تا ۵۸۱

سویی در شمال ۵۸۱ تا ۵۸۷

دودمان سوئی ۵۸۱ تا ۶۱۸

سردار یاجین امپراتوری چین را  دوباره احیا و یکپارچه کرد.

دودمان تانگ ۶۱۸ تا ۹۰۷

موسس  واقعی دودمان تانگ لی شیه مین بود. او پدر خود را مجاب به جنگ علیه سلسله ی سوئی کرد. خود او در سال ۶۲۷ بر تخت نشست. او هم در جنگ دلیر بود و هم در فرهنگ و هنر مدیر و مدبر. او در تاریخ چین همتا ندارد. به سسب پیروزیهای او وصلح طولانی مدت، هنر و ادب پیشرفت  چشمگیری پیدا کرد. او در ۴۶ سالگی در گذشت و لقب تای دسونگ را به خود گرفت. عملکرد او چین را تا بیش از یک قرن در صلح نگاه داشت. بعد از او امپراتریس ووجائو و بعد از آن نوه اش مینگ هوا بر تخت نشستند که شاعرانی جاودانه بودند.  لی لونگ جی که نام مینگ هوا را برگزیده بود ۴۰ سال حکومت کرد( ۷۱۲تا ۷۵۶ )که با صلح همراه بود. ولی در پایان حکومت وی سردار تاتاری به نام آلوشا، شورش کرد.  این شورش آرامش ۱۳۲ ساله ی داخلی را بر هم زد. این شورش در سال ۷۶۶ به پایان رسید ولی ماپراتوری به شدت آسیب دیده بود. از ۷۶۶ تا ۸۶۸ جنگ با همسایگان غربی که تبتی بودند و استانداران قدرتمند و زیاده خواه مقدمات فروپاشی دولت تانگ را فراهم کرد. امپراتورها نیز عمر کوتاهی داشتند به غیر از دادسونگ (۷۷۹ تا ۸۰۵ ) که بیست سال حکومت کرد. در طی قرن نهم قدرت نائب السلطنه ها زیاد شده بود و و در اواخر قرن نهم دودمان تانگ ضعیف شده بود. در سال ۸۸۱ چاآ (پایتخت) سقوط کرد و به طور واقعی به امپراتوری تانگ خاتمه داد. اما تا ۲۷ سال بعد این دودمان ظاهرا بر سر کار بود. در ۹۰۷ آخرین امپراتور مجبور به استعفا شد و چین به یازده تقسیم شد.

سلسله س تانگ از بیگانگان نی هراسید. و خارجیان را گرامی می داشت و به آداب و مذاهب بیگانگان توجه می کرد. ارتباطات سیاسی خوبی با کشورهای غرب آسیا داشت. حتی رومیان از ایشان فنون رزم اموختند.

۵ دودمان  ۹۰۷ تا ۹۶۰

پس از سلسله ی تانگ در ۹۰۷ میلادی ۵۳ سال تفرقه و هرج و مرج پیش آمد. ۵ سلسله زودگذر روی کار آمدند.

لیای متاخر ۹۰۷ تا ۹۲۳

تانگ متاخر ۹۲۳ تا ۹۳۶

دسین متاخر ۹۳۶ تا ۹۴۷

هان متاخر ۹۴۷ تا ۹۵۱

جوی متاخر ۹۵۱ تا ۹۶۰

 

دودمان سونگ ۹۶۰ تا ۱۲۷۹

چین برای سومین بار یکپارچه شد. برخلاف سلسله ی هان و تانگ، ایجاد وحدت امپراتوری از طریق سیاست بود نه از طریق پیروزی. در واقع انقیاد مسالمت آمیز ملتی بود که از هرج و مرج خسته شده بودند. این دودمان به میل مردم تشکیل شد. لذا از دسیسه ها و شورش های سهمگینی که در زمان هان و تانگ رخ می داد مصون ماندند.

جائو گوا یین بنیانگذار این سلسله بود. او سردار سلسله ی جو متاخر بود. او به اجبار افسران سپاه لباس زرد امپراتوری برتن کرد. تمدن در این دودمان پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده بود. کشورهای همجوار هم از فرهنگ چین اقباس می کردند. در ۱۰۰۴ صلح بین چین و قیتان های دولت لیائو در مزرهای شمالی ان منطقه را امن کرد ولی تا ۱۰۰ سال مرزهای  جنوبی در آشوب به سر می برد. دولت لیائو از فرهنگ چینی بهره می برد و روحیه ستیزه جویی خود را از دست دادند. اما نکته منفی این حرکت دولت لیائو، از دست دادن توان رزمی در مقابل طوایف تابعه بود. که سرانجام باعث سقوط اش شد.  از سوی دیگر قبایل خشن استپ مغولستان دول سهمگینی بودند که هدف آنها فقط جنگ بود. طایفه ی کین که دولت لیائو را شکست داده بود به چین هم چشم طوع دوخت و ۱۱۲۹ از رود یانگ تسه نیز کذشت. و جنوب چین در دست دودمان سونگ جنوبی باقی ماند. تا اینکه هر دو دولت مورد تهاجم مغول ها قرار گرفتند. در سال ۱۲۷۹ آخرین مدعی از خاندان سونگ که پسری خردسال بود  که در دریا به محاصره افتاد و به اتفاق اعضای خانواده و و وزیران خویش خود را در دیا افکند و پس از مرگ او دودمان سونگ منقرض شد.

در سال ۱۱۲۴ جمعیت چین صد میلیون نفر بود.

دودمان یوان (مغول)  ۱۲۶۰ تا ۱۳۶۸

 دودمان مینگ ۱۳۶۸ تا ۱۶۴۴

 جویو آجا، بنیانگذار ساسله ی مینگ در سال ۱۳۲۸ در خانواده ای فقیر به دنیا آمد. او در ابتدا چوبان بود و بعدها راهب بودایی شد و بعد راهزن. او نیز به صف شورشیان چینی علیه دودمان مغول یوان پیوست و پیشرفت کرد. در سال ۱۳۵۶ نانکن را تصرف کرد و آن را به پایتختی برگزید. در ۱۳۶۸ سراسر چین را به تصرف درآورد و دودمان مینگ را تاسیس کرد. مرزهای شمالی چین نسبت به دودمان تانگ وسیع تر شد. او از سیاست خارجی دودمان تانگ تبعیت نکرد ولی در اصول دولت را بر اساس ایده های دودمان تانگ پایه ریزی کرد. امپراتوری های پیشین دودمان خود را براساس نام طایفه یا محل زندگی شان نامگذاری می کردند ولی جویو از این رسم تبعیت نکرد و دومان خود را مینگ به معنای درخشان نام نهاد. پایتخت مینگ نانکن بود و امروزه هم، قطع نظر از پیشرفتهای اخیرش، به همان صورتی است که جویو آن را تجدید بنا کرده بود. نانکن در کنار رود یانگ تسه می توانست از طریق قایق ها و کشتیها پر جمعیت تر و ثروتمند تر شود. و از حملات ناگهانی شمال در امان باشد.  اما یونگ لو سومین امپراتور مینگ پایتخت را به پکن منتقل کرد. اما کم کم تفکرات صلح طلبانه آنها که از سلسله ی سونگ اقتباس کرده بودند کم رنگ شد. و روحیات و روش های مغولی پر رنگ تر شد. در این دوره تمدن غرب پیشرفت چشمگیری داشت و تمدن چین ایستا مانده بود. برای مثال مارکوپولو پس از بازگشت از چین چند سال پس از انقراض ساسله ی سونگ، تمدن چین را بیشتر از زادگاه خود می دید. در سال ۱۶۴۴ زمان انقراض دودمان مینگ، اروپا به پیشرفتهای بزرگی نائل شده بود به ویژه در صنعت دریانوردی. از سوی دیگر چین در این دوره منزوی تر شده بود.

دیوار بزرگ چین که در دومان های قبلی ایجاد شده بود و در حال تخریب بود بازسازی شد و به طول آن افزوده شد.

بعد از یونگ لو، جانشینان اش دوره های کوتاهی را سلطنت می کردند و این باعث ضعف شد. در سال ۱۶۱۸ منچو ها دولت جدیدی تشکیل دادند و از آن پس با دودمان مینگ درافتادند تا به پکن رسیدند و پس از سقوط پکن آنها بر چین مسلط شدند.

در دوره ی مینگ دریانوردی رونق گرفت. آنها در اقیانوس هند، خلیج فارس، اندونزی، و حتی شرق آفریقا و استرالیا دریانوردی کردند.

معماری نیز در دوره مینگ از اهمیت بالایی برخوردار بود. آنها به تعمییر شهرها و معابد پرداختند و دیوار چین را که شی هوانگ تی از سلسله ی چین ساخته بود را چنان مرمت و توسعه دادند که صورت خارجی آن کار معماران دوره متاخر شمرده می شود.

یونگ لو طرح اولیه پکن و شهر ممنوعه را طبق معماری دوره ی تانگ و شهر چاآ پی ریزی کرد. نقشه ی شهر ممنوعه مانند شهر خاقانی چاآ بود. ابداع زیبای دوره مینگ کاشی های رنگی بود که در کاخ ها استفاده کردند. سلسله ی مینگ و منچوری ۵۰۰ سال از دوران پادشاهی خود را در شهر ممنوعه ارغوانی سلطنت کرند.

 دودمان منچو (چینگ) ۱۶۴۴ تا ۱۹۱۱

لی دزرچا رهبر شورشیانی بود که در سال ۱۶۴۴ به پکن حمله کرد و آن را تصرف کرد. اما سردار ووساگوی مدافع مینگ بود و شکست او می توانست منجر به تاسیس سلسله ی شون توسط لی دزرچا شود. اما ووساگو از منچوها کمک خواست  و او را شکست داد و به دنبال او شتافت تا نابودش کند. لذا پکن بدون جنگ و خونریزی به دست منچوها افتاد. قدرت مینگ در شمال هم از بین رفته بود.پس منچو ها توانستند سراسر چین را در اختیار بگیرند و در سال ۱۶۴۴ دودمان منچو را تاسیس کنند. در آن زمان شون چه امپراتور شد. در سی سال نخست اطاعت ظاهری از دربار شون چه به عمل می امد و او گرفتار نفوذ خواجه سرایان شهر ممنوعه پکن بود. اما ووساگو در جنوب شورش کرد تا کاشی، جانشین شون چه که به سن قانونی رسید و زمام امور را به دست گرفت. هر چند با کفایت بود ولی از ووساگو و متحدانش شکست خورد و سرتاسر جنوب چین را از دست داد. پس از مرگ ووساگو، کاشی دوباره در سال ۱۶۸۲ بر جنوب حاکم شد و پس از چهل سال، منچو در پکن روی صلح و آرامش را دید. با این وجود همیشه در جنوب شورش وجود داشت. منچوها خود را وقف فرهنگ چین و آیین کنفسیوس کرده بودند. آنها از علوم جدید اروپا نیز استفاده کردند. عده ای از مسیحیان برای علوم نجوم و جنگ افزار سازی استخدام شدند ولی این علوم را مانند یشم تراشی و درودگری لفقط یک مهارت می دانستند. لذا در صدد برنیامدند که در باره ی ارزش علمی ان تحقیق کنند. این رکود فرهنگی در قرن نوزدهم باعث تضعیف دودمان منچو شد. نهضت های شورشگر نیز عقاید خود را تبلیغ می کردند. برای نمونه فرقه نیلوفر سپید متکی بر ایین بودا بود و شورش تای پینگ که در واسط قرن نوزدهم امپراتوری را متزلزل ساخت پروتستان بود. لذا تیشه بر ریشه ی فلسفه ی منچو ها خورد.

دوران امپراتوری چین لونگ ۱۷۳۵ تا ۱۷۹۵ درخشانترین دوره ی دودمان منچو بود. صلح در این دوره حاکم بود. پس از جنگ تریاک در ۱۸۴۰ ، ده سال بعد شورش عظیم تای پینگ در جنوب شروع شد. هونگ شیو چوآ معروف به تای پینگ (پادشاه آسمانی) در نانکن حکومت کرد. و د ر نهایت در سال ۱۹۱۱ آخرین نظام سلطنتی از صحنه ی تاریخ چین خارج شد.

 چین معاصر

پس از دوهزار سال امپراتوری در  چین، نظام جمهوری به رهبری گوئومین دانگ از حزب ملی سون یات سن  در ۱۹۱۱ ایجاد شد. و در سال ۱۹۲۱ حزب کمونیست تاسیس شد. رهبر این حزب که مائو تسه تونگ بود با رهبر حزب ملی که در آن زمان چیان کای شک بود بر سر حکومت به جنگ داخلی پرداختند. در جنگ جهانی این دو حزب همکاری کردند ولی بعد از آن حزب کمونیست قدرت گرفت و ملیون را وادار به عقب نشینی به تایوان کرد. در اول اکتبر ۱۹۴۹ مائوتسه تونگ جمهوری خلق چین را اعلام کرد. در آن زمان عملا دو کشوز چین وجود داشت: جمهوری خلق چین در سرزمین اصلی و جمهوری چین در تایوان. در حکومت کمونیستی، سیاست اصلی بی دینی بود. سرکوب دین در دهه ۱۹۵۰ آغاز شد. از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۶ که مائو در گذشت اغلب معابد ویزان شدند. بعد از مائو، شیائوپینگ در ۱۹۷۹ بر سر کار آمد که واقع گرا تر بود و درها را به روی غرب گشود. و در ۱۹۸۰ معابد بسیاری احیا شدند.

منابع:

چین باستان: النور ج هال ترجمه مهدی حقیقت خواه انتشارات ققنوس

تاریخ فرهنگ چین: چارلز پاتریک فیتس جرالد ترجمه اسماعیل دولتشاهی انتشارات علمی و فرهنگی

اساطیر چین: انتونی کریستی ترجمه باجلان فرخی انتشارات اساطیر

دینهای چینی: جوزف ا. ادلر ترجمه حسن افشار انتشارات نشر مرکز

نقشه تاریخ ایران و جهان