نقشۀ تاریخ


غوریان


نقشه تاریخ ایران و جهان

غوریان سلسله‌ای از امرای محلی بودند که از دیرزمانی در سرزمین غور یعنی ناحیه کوهستانی میان هرات و غزنین حکومت می‌کردند و به دو شعبه اصلی تقسیم می‌شدند. شعبه اول در سرزمین غور سلطنت می‌کرد و پایتخت آن‌ها فیروزکوه بود. شعبه دوم در طخارستان سلطنت داشتند و بامیان پایتخت آن‌ها بود. مورخان، این شعبه را به مناسبت جد آن‌ها که شنسب نام داشته است آل شنسب یا شنسبانیه نامیده‌اند. ملوک غور در دوران صفاریان و سامانیان و غزنویان بنا به مقتضیات زمان و قدرت پادشاهان هر یک از این سلسله‌ها گاهی با آن‌ها از در اطاعت درمی‌آمدند و زمانی دعوی استقلال می‌کردند. اول کسی که از رؤسای غوریه صاحب‌نام و نشانی است، محمد ابن سوری است که در سال ۲۰۰۱ هجری مغلوب سلطان مسعود غزنوی شد و در اسارت، جان سپرد. یکی دیگر از امرای غوریه، ملک عزالدین حسین است که با سلطان سنجر سلجوقی و بهرام شاه غزنوی معاصر بود. بعد از مرگ وی یکی از فرزندانش به نام سیف‌الدین سوری جانشین پدر شد.

سیف‌الدین سوری

سیف‌الدین سوری در سال ۵۴۳ هجری برای گرفتن انتقام خون برادرش به غزنین لشکر کشید. بهرام شاه از سیف‌الدین شکست خورد و به هندوستان گریخت. در سال ۵۴۴ هجری بهرام شاه به غزنین مراجعت کرد و سیف‌الدین را کشت.

علاءالدین جهانسوز

بعد از کشته شدن سیف‌الدین برادرش بهاءالدین سام جانشین او شد و برای گرفتن انتقام خون برادر خود عازم غزنین گردید؛ اما در بین راه بیمار شد و درگذشت. بعد از مرگ وی برادرش علاءالدین حسین جانشین او شد. در سال ۵۴۴ هجری به غزنین تاخت. بهرام شاه غزنوی از او شکست خورد و به هندوستان گریخت. علاءالدین حسین بعد از تصرف غزنین بنای مخالفت را با سلطان سنجر گذاشت و هرات و مرغاب را تسخیر کرد. سلطان سنجر در سال ۵۴۷ هجری او را مغلوب و دستگیر گردانید، اما پس از چندی او را آزاد ساخت و بار دیگر به حکومت غور منصوبش کرد.

سیف‌الدین محمد ابن علاءالدین حسین

سیف‌الدین محمد ابن علاءالدین حسین بعد از مرگ پدر به سلطنت نشست، اما بعد از مدت دو سال زمامداری به دست سپهسالار خود کشته شد.

غیاث‌الدین ابوالفتح محمد ابن سام

بعد از کشته شدن سیف‌الدین پسرعمویش غیاث‌الدین جانشین او شد. در سال ۵۶۹ هجری شهر غزنین را از تصرف ترکان غز خارج ساخت و در سال ۵۷۱ هجری هرات را که در تصرف یکی از غلامان سنجر بود، تصرف کرد. در همین زمان کرمان و سیستان و جوزجان و مرو و الرود را نیز ضمیمه قلمرو خود ساخت و به توسعه دولت غوریه از سمت مغرب و جنوب همت گماشت. فتوحات چشمگیر سلطان غیاث‌الدین و برادرش شهاب‌الدین مقارن ایامی است که سلسله خوارزمشاهیان در خوارزم تأسیس شده بود.

سلطان علاءالدین تکش خوارزمشاه معاصر این دو برادر بود. قلمرو وی با متصرفات غوریان هم‌مرز بود. در سال ۵۸۸ هجری سلطان شاه برادر علاءالدین تکش بنای تاخت‌وتاز را در متصرفات غوریان گذاشت. ولی از لشکریان شهاب‌الدین شکست خورد و متواری شد. در سال ۵۹۷ هجری ملک شهاب‌الدین و سلطان غیاث‌الدین به شهرهای خراسان حمله کردند و از سلطان خوارزمشاه شکست خوردند. در سال ۵۹۹ هجری شهاب‌الدین به غور گریخت و در همین سال غیاث‌الدین درگذشت.

معزالدین محمد ابن سام

بعد از درگذشت غیاث‌الدین برادرش شهاب‌الدین ملقب به معزالدین جانشین او شد. در سال ۵۷۱ هجری نواحی سند و مولتان را تصرف کرد. در سال ۵۸۲ هجری با تصرف لاهور به دوران سلطنت غزنویان پایان داد، در سال ۵۸۳ هجری به هند مرکزی تاخت، اما از پریت وی، راجه اجمیر به‌سختی شکست خورد و در سال ۵۸۸ هجری بار دیگر به اجمیر حمله کرد و در محل تانی سر، پریت وی را شکست داد و در اثر این فتح، سرتاسر هند شمالی تا نواحی مرکزی آن را تصرف کرد. سپس به فرمان وی قطب‌الدین آییک که یکی از غلامان او بود، به حکومت آن نواحی منصوب شد. در سال ۶۰۰ هجری سلطان معز الدین عازم هندوستان شد. سلطان محمد خوارزمشاه از غیبت او استفاده کرد و هرات را در محاصره گرفت. سلطان معزالدین بعد از مراجعت از هندوستان برای جلوگیری از تجاوزات سلطان محمد خوارزمشاه رهسپار خوارزم شد. در نزدیکی جرجانیه جنگ سختی بین طرفین درگرفت و چون عثمان خان افراسیابی به یاری خوارزمشاه آمد، معزالدین مغلوب شد، لیکن سرانجام بین سلطان خوارزم و سلطان غور مصالحه شد. بعد از مدتی معزالدین برای جبران شکست خود از سلطان محمد خوارزمشاه به قصد تهیه سپاه عازم هندوستان شد، اما در سال ۶۰۲ هجری به دست یکی از فدائیان فرقه اسماعیلیه کشته شد.

غیاث‌الدین محمود ابن غیاث‌الدین محمود

بعد از قتل معزالدین سلطنت نصیب برادرزاده‌اش غیاث‌الدین محمود شد. در این زمان عده‌ای از امرای غوری به طرفداری بهاءالدین سام که خواهرزاده سلطان معز الدین بود، برخاستند و درنتیجه بین مدعیان سلطنت و طرفداران آنان نزاع درگرفت و در همین زمان بهاءالدین سام درگذشت. در سال ۶۰۲ هجری قطب‌الدین آیک با استفاده از موقعیت خود در دهلی دعوی استقلال کرد و مؤسس سلسله‌ای شد که تا سال ۶۸۶ هجری در نواحی هندوستان سلطنت داشتند. به دلیل بی‌کفایتی غیاث‌الدین محمود، نزدیکانش سلطان محمد خوارزمشاه را برای تصرف غور دعوت کردند. سلطان محمد خوارزمشاه هرات و بلخ را تصرف کرد. غیاث‌الدین محمد ناچار خود را دست‌نشانده سلطان محمد خواند. در سال ۶۰۶ هجری تاج‌الدین علیشاه برادر سلطان محمد به سبب سوءتفاهمی که با برادر خود پیدا کرد، به غیاث‌الدین محمود پناهنده شد، اما به‌فرمان سلطان محمد، غیاث‌الدین محمود، تاج‌الدین علیشاه را زندانی کرد و همین امر باعث شد که در سال ۶۰۷ هجری همراهان تاج‌الدین علیشاه، غیاث‌الدین را کشتند و تاج‌الدین علیشاه را که در زندان به سر می‌برد، سلطان غور خواندند.

بهاءالدین سام و علاءالدین آتسز

بعد از کشته شدن غیاث‌الدین محمود، به کمک بزرگان غور، سلطنت به بهاءالدین سام فرزند او رسید. در سال ۶۰۷ هجری آتسز پسر علاءالدین حسین به سبب حمایت سلطان محمد خوارزمشاه به فیروزکوه لشکرکشید و به بهاءالدین دست‌یافت، لیکن در سال ۶۱۰ هجری به دست یکی از امرای غزنه کشته شد.

علاءالدین محمد ابن شجاع‌الدین علی

بعد از قتل علاءالدین آتسز سلطنت غور نصیب علاءالدین محمد فرزند شجاع‌الدین علی ابن عزالدین حسین شد. در سال ۶۱۲ هجری شهر فیروزکوه پایتخت غوریان را تسلیم عمال سلطان محمد خوارزمشاه کرد. دیری نگذشت که عمال خوارزمشاه او را رهسپار گرگنج (جرجانیه) پایتخت خوارزمشاه کردند. در حقیقت از این زمان سلسله غوریان منقرض شد.

نام امرای غوری

۱. سیف‌الدین سوری ابن ملک عزالدین حسین

۲. علاءالدین ملک عزالدین حسین

۳. سیف‌الدین این محمد ابن علاءالدین

۴. غیاث‌الدین محمد ابن بهاءالدین سام ابن حسین

۵. معزالدین محمد ابن بهاءالدین سام ابن حسین

۶. غیاث‌الدین محمود ابن غیاث‌الدین محمد

۷. بهاءالدین سام ابن غیاث‌الدین محمود

۸. علاءالدین آتسز ابن علاءالدین حسین

۹. علاءالدین محمد ابن شجاع‌الدین علی ابن عزالدین حسین

برای کسب اطلاع مفصل و بیشتر درباره سلسله غوریان به منابع زیر مراجعه شود: یاقوت حموی، معجم البلدان. حمدالله مستوفی، نزهت‌القلوب. استخری، مسالک الممالک. ابن حوقل، صوره الارض. سمعانی، کتاب الاناب. جوزجانی، طبقات ناصری. ابن بطوطه، سفرنامه. ابوالنصراء، تقویم البلدان. یعقوبی، البلدان. عتبی، تاریخ یمینی. انفراریه، روضات الجنات فى اوصاف و مدینه الهرات. مجدی، زینت المجالس. ابن اثیر، الکامل. بلاذری، انساب الاشراف. طبری، تاریخ رسل و الملوک. ابن الندیم، الفهرست. خوافی، مجمل فصیحی. بیرونی، ماللهند. رازی، هفت‌اقلیم. بهاءالدین مؤید بغدادی، التوسل الی الرسل.

نقشه تاریخ ایران و جهان