نقشۀ تاریخ


غزنویان


نقشه تاریخ ایران و جهان

در اواخر عهد سامانیان، تسلط غلامان ترک نژاد در دستگاه دولتی و کودکی شاهان سامانی و بروز اختلاف بین سران کشوری و لشکری، موجب آن شد که اولیای امور برای اداره کشور درمانند. بیشتر اوقات زمامداران سامانی در حدود سال ۳۷۰ هجری صرف مخالفت با یکدیگر و شورش بر سلاطین می‌شد. از جمله، سوءتفاهمی که میان منصور ابن نوح و آلپتکین حاجب سپهسالار خراسان پدید آمد، سبب آن شد که آلپتکین از خراسان رهسپار افغانستان شود و در شهر غزنین در سال ۳۵۱ هجری اساس سلسله جدیدی را پی‌ریزی کند. از سال ۳۵۱ هجری آلبتکین در حدود کابل و نواحی کوهستان شرقی افغانستان سرگرم جهاد بود و بعد از مرگ او پسرش اسحاق به حکومت رسید. در سال ۳۶۶ هجری سبکتکین داماد آلپتکین زمامدار غزنه شد. در همین سال شهرهای بست و قصدار را تصرف کرد و شهر بلخ را پایتخت خود قرار داد. وی در سال ۳۸۷ هجری هنگامی که از بلخ عازم غزنه بود، درگذشت.

ابوالقاسم محمود ابن سبکتکین

بعد از درگذشت سبکتکین پسر بزرگش اسماعیل به جای او نشست، لیکن برادرش محمود که هنگام مرگ پدرش در نیشابور سرگرم اداره امور خراسان بود، زیر بار نرفت و با سپاهی روی به غزنین نهاد و در نزدیکی آن شهر اسماعیل را شکست داد و تمام متصرفات غزنویان را تحت تصرف خود درآورد.

محمود در سال ۳۸۹ هجری رسماً از طرف القادر خلیفه عباسی به یمین‌الدوله و امین‌المله ملقب شد. در سال ۳۹۳ هجری خلف ابن احمد صفاری امیر سیستان را شکست داد و قهستان را ضمیمه متصرفات خویش ساخت. بعد از انقراض سامانیان، ماوراءالنهر به تصرف خانیان درآمد و در این زمان محمود، دختر نصر را به زنی گرفت و رودخانه جیحون مرز بین قلمرو آن‌ها قرار گرفت، اما این مصالحه چندان دوامی نداشت، زیرا در سال ۳۹۶ هجری نصر خان عازم فتح خراسان شد و جنگ سختی بین طرفین در دشت کتر اتفاق افتاد که به شکست خانیان منجر شد. این جنگ یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ غزنویان است، زیرا از این تاریخ به بعد تا دوران سلاجقه تجاوز خانیان از جانب خراسان از بین رفت. محمود در سال ۴۰۸ هجری خوارزم را که در تصرف مأمونیان بود، به قلمرو خود منضم کرد. در فاصله سال‌های ۳۹۲ – ۴۱۶ هجری، ۱۲ بار به هندوستان لشکر کشید. مهم‌ترین آن‌ها فتح بتخانه سومنات است که در سال ۴۱۶ هجری اتفاق افتاد. در سال ۴۲۰ هجری ری و اصفهان را از مجدالدوله دیلمی گرفت و به دوران زمامداری این شعبه از آل بویه پایان داد.

در ابتدا وزارت محمود را ابوالعباس اسفراینی به عهده داشت. وی تا سال ۴۰۱ هجری در این سمت باقی بود. پس از عزل او، محمود وزارت خود را به احمد ابن حسن میمندی سپرد؛ اما در سال ۴۱۵ هجری وی را عزل و ابوعلی حسن ابن محمد ابن میکال معروف به حسنک را به جای او منصوب گردانید. محمود که در اثر مسافرت‌های زیاد، خسته و ناتوان شده بود، به مرض سل دچار شد و بر اثر همین مرض در سال ۴۲۱ هجری درگذشت.

سلطان محمد ابن محمود

بعد از درگذشت محمود پسرش محمد جانشین او شد و از اصفهان رهسپار غزنین گردید. بزرگان کشور چون مسعود را از هر نظر شایسته‌تر از محمد می‌دانستند در سال ۴۲۱ هجری محمد را دستگیر و پس از کور کردن، او را در قلعه‌ای زندانی کردند. او تا سال ۴۳۲ هجری در زندان بود و در این سال مسعود که از دفع سلجوقیان عاجز شده بود، راه هندوستان را پیش گرفت. در طول راه عده‌ای از سپاهیانش خزائن سلطنتی را غارت و مسعود را زندانی کردند و بار دیگر محمد نابینا را به سلطنت نشاندند. هنگامی که مودود پسر سلطان مسعود از این حادثه مطلع شد، با سپاهی به جنگ عموی خویش محمد رفت و پس از غلبه بر وی او را کشت.

سلطان مسعود ابن محمود (۴۲۱ – ۴۳۲ ه.ق.) (۱۰۳۰ – ۱۰۴۰ م.) پس از زندانی شدن محمد، مسعود به تخت نشست و خواجه ابوالقاسم میمندی را به وزارت خود منصوب کرد که تا سال ۴۲۴ هجری در این سمت باقی بود. در سال ۴۲۲ هجری سلطان مسعود، مکران را تا حدود سند تصرف کرد. در سال ۴۲۶ هجری به سرزمین گرگان و طبرستان که قلمرو آل زیار بود، تاخت و در جنگی که با ابوکالیجار سرپرست انوشیروان کرد، وی را مغلوب ساخت. لیکن طرفین با یکدیگر صلح کردند. مسعود در سال ۴۲۸ به هندوستان لشکر کشید و قلعه‌هایی را که در جنوب شرقی پنجاب واقع شده بود، به تصرف خود درآورد. در این زمان ترکان سلجوقی که در اطراف رود سیحون سکونت داشتند، از مسعود تقاضا کردند که در خراسان اقامت کنند. مسعود نپذیرفت و با آنان از در جنگ درآمد. در سال ۴۲۹ طغرل سلجوقی، نیشابور را گرفت و در سال ۴۳۱ هجری در جنگ دیگری که در محل دندانقان اتفاق افتاد، مسعود شکست خورد و به هندوستان گریخت و همان‌طور که گفته شد در سال ۴۳۲ هجری به دست عده‌ای از غلامانش زندانی شد و کمی بعد به قتل رسید.

سلطان مودود ابن مسعود

مودود بعد از کشته شدن عموی خود به غزنین برگشت و با سلاجقه از در دوستی درآمد و دختر جغری بیک داود را به زنی گرفت. بااین‌همه سلاجقه از تاخت‌وتاز به قلمرو داود خودداری نکردند. در سال ۴۳۵ هجری به فرمان مودود سپاهی رهسپار خراسان شد، اما این سپاه مغلوب آلپ ارسلان گردید. در سال ۴۴۱ هجری مودود با ملوک ترک ماوراءالنهر و ابو کالیجار دیلمی بر ضد سلاجقه متحد شد تا به کمک آن‌ها دست سلاجقه را از خراسان کوتاه کند. لیکن قبل از رسیدن به خراسان به مرض قولنج دچار شد و درگذشت.

علی ابن مسعود و مسعود ابن مودود

بعد از مرگ مودود، بزرگان کشور فرزند صغیر او را به نام مسعود ثانی به سلطنت برگزیدند و بعد از پنج روز عموی او را که ابوالحسن علی ابن مسعود نام داشت، با وی در سلطنت شریک کردند. طولی نکشید که یکی از فرزندان سلطان محمود به نام عبدالرشید که در ایام حیات سلطان مسعود در زندان به سر می‌برد، از بست رهسپار غزنین گردید و تخت و تاج را صاحب شد.

عبدالرشید محمود ابن سبکتکین

عبدالرشید مردی بی‌کفایت و عاری از تدبیر بود و تحت نفوذ طغرل قرار داشت؛ بنابراین طغرل از موقعیت خود استفاده کرده، عبدالرشید را دستگیر ساخت و به‌اتفاق ۹ تن دیگر از شاهزادگان غزنوی به قتل رساند. مدت زمامداری طغرل بیش از ۴۰ روز طول نکشید و به دست یکی از غلامان غزنوی کشته شد.

فرخزاد ابن مسعود ابن محمود

بعد از کشته شدن طغرل، بزرگان کشور، فرخزاد پسر سلطان مسعود را به سلطنت برگزیدند. فرخزاد در مدت سلطنت خود به خراسان لشکر کشید و یکی از سرداران الپ ارسلان را اسیر کرد؛ لیکن از جغری بیگ شکست خورد.

ظهیرالدین ابن مسعود ابن محمود

بعد از مرگ فرخزاد برادرش ابراهیم ملقب به ظهیرالدوله به‌جای او نشست. اولین اقدام ظهیرالدوله سازش با جغری بیگ سلجوقی بود. طرفین توافق کردند که هر چه را در تصرف دارند مالک آن شناخته شوند و به‌هیچ‌وجه چشم طمع به سرزمین‌های هم نداشته باشند. ظهیرالدوله در سال ۴۷۲ هجری به فتح چند قلعه در هندوستان توفیق یافت.

علاءالدوله مسعود ابن ابراهیم

علاءالدوله پس از درگذشت ظهیرالدوله به تخت سلطنت نشست. در آغاز کار، امیر عضدالدوله، شیرزاد فرزند خود را به حکومت هندوستان منصوب گردانید.

ارسلان شاه ابن مسعود ابن ابراهیم

بعد از درگذشت علاءالدوله فرزندش ارسلان به‌ جای او نشست، اما با مخالفت برادر خود شیرزاد مواجه شد. ارسلان شیرزاد را کشت و غیر از بهرام شاه که به سلطان سنجر در خراسان پناهنده شد، برادران دیگر خود را زندانی کرد. در سال ۵۱۱ هجری بهرام شاه به‌اتفاق سنجر به غزنین روی نهادند. ارسلان شاه از آن‌ها شکست خورد و به کمک سنجر بهرام شاه به سلطنت رسید.

یمین الدوله بهرام شاه ابن مسعود

پس از مراجعت سنجر، ارسلان شاه که به هند فرار کرده بود، برگشت و غزنه را از بهرام شاه پس گرفت. بهرام شاه مجدداً براثر مساعدت سنجر، ارسلان شاه را دستگیر کرد و به قتل رسانید. وی در سال ۵۲۹ هجری از پرداخت مالیات سالیانه به سنجر خودداری کرد و چون سنجر عازم سرکوبی او شد، بهرام شاه چاره‌ای جز تسلیم ندید. در اواخر سلطنت او قطب‌الدین محمد غوری که رنجشی از علاءالدین و سیف‌الدین غوری برادران خود پیداکرده بود، به بهرام شاه پناهنده شد. پس از مدتی به دلیل سوءظنی که بهرام شاه نسبت به وی پیدا کرد، به قتل رسید. همین‌که سیف‌الدین سوری از این واقعه آگاه شد، برای گرفتن انتقام خون برادرانش روی به غزنین نهاد. بهرام شاه به هندوستان گریخت و در سال ۵۴۴ هجری به غزنین بازگشت و میف الدین را کشت. برادر دیگر سیف‌الدین، علاءالدین از شنیدن این خبر خشمگین شد و با سپاهی فراوان به غزنین تاخت. بهرام شاه در سال ۵۴۷ هجری بعد از مراجعت علاءالدین غوری به غزنین بازگشت و یک سال بعد درگذشت.

تاج‌الدین خسرو شاه ابن بهرام شاه

بعد از بهرام شاه پسرش خسرو شاه جانشین او شد، ولی به دلیل قدرت غوریان و غزان، از حفظ تاج‌وتخت خود در مقابل آنان درماند. در سال ۵۵۵ هجری غزان، غزنین را تصرف کردند. از این به بعد قلمرو غزنویان منحصر به هندوستان غربی شد.

سراج الدوله خسرو ملک ابن خسرو

خسرو شاه بعد از سقوط غزنین به لاهور رفت و در همان‌جا درگذشت. خسرو ملک فرزند او در لاهور به تخت نشست. در این زمان شهاب‌الدین محمد ابن سام غوری به‌تدریج لاهور و پیشاور و مولتان را از تصرف خسرو ملک خارج کرد. در سال ۵۸۳ هجری خسرو ملک به دست سرداران شهاب‌الدین غوری دستگیر گردید و با گرفتاری او سلسله غزنویان در همین سال منقرض شد.

قلمرو غزنویان شامل خراسان، سیستان، افغانستان، کرمان، هندوستان، اصفهان، کردستان، همدان و نواحی جنوبی دریاچه خزر بود.

نقشه تاریخ ایران و جهان