نقشۀ تاریخ


شاه‌عباس دوم


نقشه تاریخ ایران و جهان

عباس میرزا فرزند شاه صفی بود که هنگام درگذشت پدر بیش از سه سال نداشت. به همین جهت میرزا تقی‌خان اعتمادالدوله به عنوان نیابت سلطنت زمام امور را در دست گرفت. در سال ۱۰۵۲ هجری شاه جهان پادشاه هندوستان فرزند خود را مأمور تسخیر قندهار کرد و به‌فرمان شاه‌عباس رستم خان سپهسالار مأمور جلوگیری او شد، اما بر اثر سهل‌انگاری این سردار قندهار از دست رفت. پس‌ازاین حادثه، شاه جهان متوجه ترکستان شد. محمدخان پادشاه ترکستان به کمک سپاهیان ایران، شاه جهان را شکست داد. وی به‌ناچار عقب‌نشینی و تقاضای صلح کرد. در سال ۱۰۵۷ هجری مرتضی قلی خان قاجار به‌فرمان شاه‌عباس مأمور فتح قندهار شد. سال بعد خود شاه هم به سمت قندهار حرکت کرد. سرانجام در سال ۱۰۵۹ هجری سپاهیان شاه جهان، قندهار را به سپاه ایران واگذار کردند و این شهر فتنه افغان‌ها در تصرف ایران بود. در سال ۱۰۶۲ هجری در اثر تحریکات طهمورث خان گرجی روس‌ها به حدود داغستان آمدند و در آن نواحی چندین قلعه بنا کردند. لیکن طولی نکشید که این قلعه‌ها به دست حکام شروان و گرجستان خراب شدند. در دوران سلطنت شاه‌عباس دوم، گرجستان همو راه مطیع ایران بود. در سال ۱۰۷۱ هجری طهمورث خان گرجی به دربار شاه‌عباس پناهنده شد و مورد عفو قرار گرفت. در سال ۱۰۷۵ هجری یک هیئت اعزامی روسیه که حامل نامه‌هایی از تزار الکسی میخالویچ گراندوک مسکوی برای پادشاه بود، وارد ایران شد. اگرچه استوارنامه‌های اعضای هیئت مزبور حقیقی بود، به‌زودی معلوم شد که منظور اصلی آن‌ها این است که از موقعیت سیاسی خود استفاده کنند و از پرداخت حقوق گمرکی که به کالای آن‌ها تعلق می‌گرفت، معاف شوند. در سال ۱۰۷۷ هجری نواحی مجاور دریای خزر به تحریک گرندوک مسکوی در معرض تاخت‌وتاز قزاقان راهزن استنکارازین قرار گرفت و موجب نگرانی دولت ایران شد. به همین جهت دولت ایران به امرای نواحی خزر از استرآباد تا دربند قفقاز دستور داد که تمام نیروهای جنگی خود را آماده کنند. شاه‌عباس در بیست و سوم ربیع‌الاول سال ۱۰۷۷ هجری در نزدیکی دامغان درگذشت. جسدش را به شهر قم بردند و در آنجا به خاک سپرده شد.

مهم‌ترین وقایعی که در دوران سلطنت شاه‌ عباس دوم در دنیای آن روز روی داد به شرح زیر است:

آسیا

برمه: در سال ۱۶۵۰ م. در دوران فرمانروایی سلاطین تونگو بار دیگر نابسامانی و هرج‌ومرج بر برمه مستولی شد.

مطالب تاریخی بیشتر >  شاه‌ طهماسب دوم

چین: منچوها که در قرون شانزدهم و هفدهم پیوسته به‌طرف جنوب پیشروی می‌کردند، در سال ۱۶۴۴ م. به پیروزی کامل نائل شدند و سلسله چینگ یا منچو را تأسیس کردند. (۱۶۴۴ – ۱۹۱۲ م.)، امپراتور معروف این سلسله که معاصر با شاه‌عباس دوم صفوی بوده، کانگ شی نام دارد. مدت سلطنت او از ۱۶۶۱ – ۱۷۲۲ م. است.

ژاپن: خاندان توکوگاوا کما فی السابق در ژاپن سلطنت داشتند. عثمانی: سلطان عثمانی در این زمان، سلطان محمد چهارم است که پس از خلع پدرش سلطان ابراهیم از سلطنت، در سن هفت‌سالگی به تخت نشست. (۱۶۴۸ – ۱۶۸۷ م.) قدرت در دست همسر سلطان سابق و مادر سلطان جدید بود. عمان: فرمانروای عمان در این زمان ناصرالدین مرشد یعربی است که در سال ۱۰۵۳ هجری (۱۶۴۳ م.) صحار را به تصرف خود درآورد. جانشین او سلطان ابن سیف است که در سال ۱۰۵۹ هجری (۱۶۴۹ م.) به امامت نشست و در سال ۱۰۶۰ هجری (۱۶۵۰ م.) مسقط را از تصرف پرتغالی‌ها خارج کرد و برای حفظ قلمرو خود نیروی مجهزی به وجود آورد. در دوران امامت او عمان از قدرت زیادی برخوردار گردید. در سال ۱۰۶۰ هجری (۱۶۵۰ م.) فرمانروایی پرتغالی‌ها بر عمان خاتمه یافت. هندوستان: فرمانروای تیموریان هندوستان در این زمان شاه جهان پادشاه است. در همین زمان ایرانیان در سال ۱۶۴۹ م. قندهار را بازگرفتند. شاه جهان در اواخر عمر مواجه با مخالفت پسران خود و ازجمله اورنگ زیب گردید. در سال ۱۶۵۸ م. شاه جهان دستگیر و زندانی گردید و در زندان شهر آگره درگذشت. اورنگ زیب سومین پسر شاه جهان و ششمین امپراتور تیموریان هند است (۱۰۶۸- ۱۱۱۸ ه.ق.) (۱۶۵۷- ۱۷۰۶ م.) پس از جلوس به تخت سلطنت لقب عالمگیر را انتخاب کرد و دیری نگذشت که برادران خود ازجمله مراد بخش را کشت.

آفریقا

مراکش: فرمانراوی شرفای فلالی مراکش در این زمان الرشید بن الشریف ابن علی است. (۱۰۷۵ ه.ق.)(۱۶۶۵ م.) که در سال ۱۶۶۶ م. فاس را به تصرف خود درآورد.

اروپا

اسپانیا: شاه اسپانیا در این زمان فیلیپ چهارم است. (۱۶۲۱ – ۱۶۶۵ م.) جنگ بین فرانسه و اسپانیا بعد از صلح و ستفالی بازهم ادامه یافت و عاقبت منجر به شکست اسپانیا در سال ۱۶۵۹ م. گردید. در این گیرودار اهالی پرتغال از موقعیت استفاده کرده، علیه تسلط اسپانیا بر آن سرزمین سر به شورش برداشتند و در سال ۱۶۴۰ م. ژان چهارم را به پادشاهی برگزیدند. بعد از وی پسرش کالوس دوم جانشین او شد. (۱۶۶۵ – ۱۷۰۰ م.) وی آخرین شاه خاندان هابسبورگ اسپانیا است. انگلستان: پادشاه انگلستان چارلز اول است. (۱۶۲۵ – ۱۶۴۹ م.) همان‌طور که گفته شد، به پارلمان اعلان‌جنگ داد، لیکن در سال‌های ۱۶۴۴ – ۱۶۴۵ م. از فرمانده سپاه مخالفان به نام کرامول شکست خورد و تسلیم اسکاتلندی‌ها گردید، دادگاهی که از طرف پارلمان تشکیل شد، وی را به سبب جنگ بر ضد پارلمان، محکوم به خیانت کرد و در سال ۱۶۴۹ م. گردنش را زدند. بعد از اعدام پادشاه، وکلای پارلمان زمام امور را به دست گرفتند. کرامول، شورشی را که در ایرلند برپاشده بود، فرونشاند و در سال ۱۶۵۳ م. پارلمان را منحل کرد و تا پایان عمر یعنی تا سال ۱۶۵۸ م. در انگلیس و اسکاتلند و ایرلند در کمال قدرت فرمانروایی کرد. بعد از درگذشت کرامول (۱۶۵۸ م.) نمایندگان دوباره تشکیل جلسه دادند و چارلز دوم فرزند چارلز اول را به سلطنت برداشتند که در حقیقت این اقدام به منزله بازگشت سلطنت خاندان استورات بود. تمایل چارلز به مذهب کاتولیک و تساهل مذهبی، مخالفان سرسخت را برانگیخت که بعدها حزب و یک را تشکیل دهند. در سال ۱۶۶۴ م. دومین جنگ‌های هلند آغاز شد و متعاقب آن طاعون ۱۶۶۵ و حریق ۱۶۶۶ م. لندن روی داد. بوهم و مجارستان: شاه بوهم و مجارستان در این زمان فردیناند سوم است. (۱۶۲۷ – ۱۶۵۷ م.) جانشین او پسرش لئوپولد اول است. (۱۶۵۶ – ۱۷۰۵ م.) به‌موجب صلح وستفالی سال ۱۶۴۸ جنگ‌های ۳۰ ساله پایان یافت. پرتغال: پادشاه پرتغال در این زمان ژان چهارم است. (۱۶۴۰ – ۱۶۵۶ م.) بعد از وی پسرش آلفونسوی ششم به سلطنت نشست. (۱۶۵۶-۱۶۶۷ م.). دانمارک: پادشاه این زمان دانمارک، کریستیان چهارم است. (۱۵۸۸ – ۱۶۴۸ م.) در جنگی که بین سوئد و دانمارک درگرفت، (۱۶۴۴ – ۱۶۴۵ م.) کریستیان شکست خورد و ناچار بعضی از قسمت‌های نروژ را به سوئد واگذار کرد. بعد از درگذشت وی پسرش فردریک سوم به سلطنت نشست. (۱۶۴۸ – ۱۶۷۰ م.) وی در سال ۱۶۵۷ م. جنگ با سوئد را تجدید کرد که به شکست دانمارک منجر شد، اگرچه دفاع شجاعانه فردریک مانع از سقوط کپنهاک پایتخت دانمارک گردید. در همین زمان متحدان دانمارک ازجمله هلند و براندنبورگ برای دفع حملات سوئدی‌ها به دانمارک کمک کردند که درنتیجه صلح کپنهاک بین سوئد و دانمارک منعقد شد. روسیه: تزار روسیه در این زمان میخائیل رومانوف است (۱۶۱۳ – ۱۶۴۵ م.) که بعد از بیرون کردن لهستانی‌ها از مسکو به دوران آشوب و نابسامانی‌ها پایان داد. بعد از وی پسرش الکسی میخایلوویچ تزار روسیه شد، (۱۶۴۵ – ۱۶۷۶ م.) وی زمانی زمام امور روسیه را در دست گرفت که نهضت‌های ملی، محیط متشنجی از لحاظ اوضاع سیاسی و اجتماعی به وجود آورده بود. وی قیام‌های سال‌های ۱۶۴۸ – ۱۶۶۲ م. مسکو و شورش کشاورزان را فرونشاند. سوئد: پادشاه سوئد در این زمان کارل دهم است (۱۶۵۴ – ۱۶۶۰ م.) در زمان سلطنت وی جنگ با لهستان تجدید شد و در سال ۱۶۵۰ م. ورشو و کراکور را تصرف کرد. لیکن طولی نکشید که بیرون رانده شد. کارل، کپنهاک پایتخت دانمارک را در معرض تهدید قرار داد. فردریک سوم پادشاه دانمارک ناچار به بستن پیمانی در سال ۱۶۵۸ م. با کارل رضایت داد، لیکن در همان سال کارل جنگ را با دانمارک تجدید کرد که در همین گیرودار کارل درگذشت و پسرش کارل یازدهم جانشین او شد (۱۶۶۰ – ۱۶۹۷ م.) که بعد از جلوس به تخت در همان سال با بستن پیمان کپنهاک به جنگ‌های لهستان با دانمارک پایان داد. سوئیس: در سال ۱۶۴۸ م. به‌موجب یکی از بندهای عهدنامه وستفالی استقلال سوئیس به رسمیت شناخته شد. فرانسه: پادشاه فرانسه در این زمان لوئی سیزدهم است. (۱۶۱۰ – ۱۶۴۳ م.) لوئی علیرغم توطئه‌های مادرش و دیگران پیوسته از تدابیر و مصلحت اندیشه‌های ریشلیو استفاده می‌کرد و ریشلیو چند ماه قبل از درگذشت لوئی از دنیا رفت و مازارن را برای جانشینی خود معین کرد. بعد از لوئی سیزدهم پسرش لوئی چهاردهم به سلطنت نشست. (۱۶۴۳ – ۱۷۱۵ م.) هنگام درگذشت پدرش بیش از پنج سال نداشت. مازارن به کمک مادر او امور مملکت را اداره کرد. مازارن در سال ۱۶۶۱ درگذشت و لوئی شخصاً قریب ۲۳ سال به طور مستقیم امور کشور را به دست گرفت و با قدرت تمام حکومت کرد. با فیلیپ چهارم و پنجم پادشاهان اسپانیا جنگ‌هایی کرد و سرزمین‌هایی را به تصرف خود درآورد.

مطالب تاریخی بیشتر >  نرسی

لهستان: پادشاه لهستان در این زمان کازیمیریایان دوم است. (۱۶۴۸ – ۱۶۶۸ م.) وی پسر سیگیموند سوم است که به‌جای برادرش لادیسلاوس چهارم به سلطنت نشست. در دوران سلطنت او کشور از هر حیث دستخوش هرج‌ومرج و فتنه و فساد و شورش قزاق‌ها شده بود.

نقشه تاریخ ایران و جهان