آل زیار منصوب به یک خانواده گیلانیاند که قرابت زیادی با دیالمه آلبویه داشتند. در تمام مدتی که ناصر کبیر براثر استیلای سامانیان بر طبرستان در نواحی دیلمان منزوی میزیست، تمام هم خود را مصروف مسلمان کردن اهالی دیلمان گردانید و به دلیل حسن سلوک و صفای باطنی که داشت، اکثر ساکنان دیلمان از جمله لیلی ابن نعمان و حسن فیروزان و ماکان کالی و اسفار ابن شیرویه و مرداویج زیاری و علی بویه دور او جمع شدند.
مرداویج ابتدا از یاران اسفار ابن شیرویه بود. پس از فتح طبرستان، از طرف اسفار ابن شیرویه مأموریت یافت نزد سالار مسافری که در نواحی طارم، امارتی مستقل داشت، برود و او را حاضر به بیعت با اسفار کند. لیکن مرداویج که دلخوشی چندانی از اسفار نداشت، محرمانه بر ضد او با سالار سازش کرد. همینکه سپاهیان از تصمیم مرداویج مطلع شدند، بر اسفار شوریدند. اسفار هنگامیکه خود را در تنگنا دید، از قزوین به ری گریخت. بااینهمه، در سال ۳۱۶ هجری در نزدیکی طالقان کشته شد. مرداویج پس از تصرف قلمرو اسفار، نواحی جدید دیگری را نیز ضمیمه متصرفات خود ساخت. چنانکه در سال ۳۱۹ هجری به همدان دستیافت. سپس عازم جنگ با هارون القریب سردار المقتدر بالله خلیفه عباسی که برای جلوگیری از تجاوزات او آمده بود، شد. پس از شکست نماینده خلیفه، عازم اصفهان شد. پس از فتح اصفهان، سپاهی مأمور تسخیر خوزستان کرد و خود او در اصفهان ساکن شد. تصمیم وی این بود که پس از انجام مراسم جشن سده ۳۲۳ هجری به جانب بغداد لشکرکشد. در همین سال به دست غلامان ترک خود کشته شد.
پس از کشته شدن مرداویج، سران سپاه به اطاعت برادرش ابوطاهر وشمگیر ابن زیار درآمدند. مدت زیادی از دوران زمامداری وشمگیر به زدوخورد با آلبویه و سامانیان گذشت. درنتیجه غیر از سرزمین طبرستان، بهتدریج ری و گرگان از تصرف او خارج شد. وشمگیر در سال ۳۵۷ هجری درگذشت.
بهستون ابن وشمگیر
بعد از درگذشت وشمگیر بر سر جانشینی او بین دو پسرش ابومنصور بهستون و قابوس اختلاف افتاد. بهستون از رکنالدوله دیلمی یاری خواست. رکنالدوله به یاری او برخاست و از خلیفه فرمان حکومت گرگان و طبرستان را برای بهستون گرفت. اختلاف بین پسران وشمگیر تا سال ۳۶۶ هجری که سال درگذشت بهستون است، باقی بود. در این سال قابوس بر کلیه متصرفات پدر خود مسلط شد.
شمسالمعالی قابوس ابن وشمگیر
قابوس پس از رسیدن به سلطنت، از طرف خلیفه ملقب به شمسالمعالی شد. در همین زمان رکنالدوله دیلمی درگذشت و قلمرو او بین پسرانش عضدالدوله، مؤیدالدوله و فخرالدوله تقسیم شد. دیری نگذشت که عضدالدوله و مؤیدالدوله چشم طمع به متصرفات فخرالدوله دوختند و بنای تاختوتاز بر قلمرو فخرالدوله گذاشتند. فخرالدوله که تاب مقاومت در خود نمیدید، به طبرستان گریخت و از قابوس یاری خواست. مؤیدالدوله از پی او به گرگان حمله برد. پس از مختصر زدوخوردی که با قابوس کرد، قابوس شکست خورد و به خراسان گریخت. در سال ۳۷۱ هجری از نوح ابن منصور امیر سامانی کمک خواست. لیکن بازهم توفیقی نصیب او نشد. در سال ۳۸۸ هجری مجدد گرگان و طبرستان و گیلان را به تصرف درآورد و تا سال ۴۰۳ هجری حکومت کرد. در سال مذکور به سبب توطئه بعضی از سرداران خود اسیر شد و چندی بعد به قتل رسید. قابوس مشهورترین فرمانروای آل زیار است. ابنسینا و ابوریحان بیرونی ازجمله کسانی هستند که از حمایت وی برخوردار بودهاند. با تمام این اوصاف مردی درشتخو و عاری از شفقت بود، بهآسانی حکم به قتل میداد و با اندک سوءظنی فرمان کشتن بیگناهان را صادر میکرد.
فلک المعالی منوچهر
پس از کشته شدن قابوس، پسرش منوچهر در اثر همراهی اهالی دیلم، بهفرمان القادر بالله خلیفه عباسی جانشین پدر شد. منوچهر از آغاز کار با سلطان محمود غزنوی از در صلح درآمد و خود را خراجگزار سلطان کرد. به همین سبب، قریب مدت ۲۰ سال با آسایش خیال در گرگان و طبرستان حکومت راند. این امیر مانند پدر خویش حامی ادبا و شعرا بود. منوچهری دامغانی شاعر معروف ایران تخلص خود را از نام او گرفته است.
انوشیروان فلک المعالی
بعد از منوچهر، فرزندش انوشیروان جانشین او شد. به دلیل خردسالی، خالش باکالیجار زمام امور را در دست گرفت. باکالیجار در آغاز کار، نمایندهای نزد سلطان مسعود غزنوی فرستاد و قبول تبعیت کرد. در سال ۴۲۵ هجری که سلطان مسعود غزنوی به عزم جهاد به هندوستان رفته بود، باکالیجار از موقعیت استفاده کرد و علم طغیان بر ضد سلطان مسعود برافراشت. سلطان مسعود بعد از مراجعت از هندوستان در سال ۴۲۶ هجری بهطرف گرگان حرکت کرد. باکالیجار بهاتفاق انوشیروان گرگان را رها کرد و به ری پناهنده شد. دیری نگذشت که در محل ناتل از آبادیهای آمل از سپاهیان سلطان مسعود شکست خوردند. باکالیجار از در عذرخواهی در آمد و مورد عفو سلطان قرار گرفت و مجدد به حکومت طبرستان و گرگان منصوب شد. طولی نکشید که طغرل سلجوقی بر سلطان مسعود غزنوی غلبه کرد و درنتیجه با کالیجار هم از تبعیت غزنویان خارج شد. در همین زمان که انوشیروان به حد رشد رسیده بود، با کالیجار را دستگیر کرد و شخصاً زمام امور را به دست گرفت. هنگامیکه طغرل از دستگیری با کالیجار آگاه شد، در سال ۴۳۳ هجری عازم طبرستان گردید. انوشیروان که نمیتوانست در مقابل طغرل مقاومت کند، چارهای جز تسلیم در خود ندید و این وضع تا سال ۴۳۵ هجری که سال درگذشت انوشیروان است، باقی بود. در حقیقت سال ۴۳۳ هجری را که طغرل به گرگان و طبرستان تسلط یافت، باید سال انقراض سلسله آل زیار دانست. از شاهزادگان دیگر زیاری که در تاریخ ایران معروفیت خاصی پیدا کرد، امیر عنصرالمعالی کیکاووس است که قابوسنامه را در سال ۴۷۵ هجری بهعنوان نصیحتنامه، برای تربیت پسر خود گیلانشاه تألیف کرده است. لیکن معلوم نیست که این شخص به امارتی هم رسیده باشد. قلمرو آل زیار عبارت بود از مازندران و اصفهان و همدان.