نقشۀ تاریخ


شاه سلیمان


نقشه تاریخ ایران و جهان

بعد از مرگ شاه‌ عباس دوم فرزند او صفی میرزا به نام شاه سلیمان در سال ۱۰۷۷ یا ۱۰۷۸ هجری به سلطنت نشست. در سال ۱۰۷۹ هجری شیخ علیخان زنگنه را به وزارت خود منصوب کرد. در سال ۱۰۸۶ هجری ترکمانان به رهبری آدینه سلطان به نواحی استرآباد و سمنان و دامغان حمله‌ور شدند، اما به دست کلبعلیخان شاملو یکی از سرداران شاه سلیمان مغلوب و متواری شدند. شاه سلیمان در دوران سلطنت خود، با اقدامات تلافی‌جویانه الکسی میخالویچ از روسیه مواجه شد، زیرا وی بعد از اطلاع از رفتار شاه‌عباس دوم نسبت به فرستادگان خود، مبادرت به یک سلسله اعمال انتقام‌جویانه کرد، ازجمله تعداد پانصد نفر از قزاقان روسی را مأمور دستبرد و تجاوز به ولایات شمالی ایران کرد و این راهزنان در جزایر آشوراده واقع در جنوب شرقی دریاچه خزر مستقر شدند. چون شاه سلیمان بیشتر دوران عمر خود را در حرمسرا با زنان و خواجه‌سرایان سپری کرده بود، بدون تربیت بار آمده و از امور کشورداری فرسنگ‌ها فاصله داشت. از حسن تصادف در دوران سلطنت او ترکان عثمانی که از دشمنان سرسخت ایران بودند، سرگرم جنگ با دول اروپا بودند و فرصت تاخت‌وتاز به ایران را نداشتند. از مشهورترین سیاحانی که در زمان او به ایران آمدند، یکی تاورنیه است. مهم‌ترین حوادثی که در دوران سلطنت شاه سلیمان در کشورهای جهان آن روز به وقوع پیوست، به شرح زیر است:

آسیا

چین: بعد از انقراض سلسله مینگ، سلسله چینگ (منچو) تأسیس شد. (۱۶۴۴ – ۱۹۱۲ م.) در دوران سلطنت شاه سلیمان، کانگ شی در چین سلطنت می‌کرد (۱۶۶۱ – ۱۷۳۲ م.) که با خردمندی و عزم ثابت پس از هشت سال جنگ، دولت‌های ملوک‌الطوایفی نیمه‌مستقل چین جنوبی را برانداخت و در سال ۱۶۸۹ م. پیمانی با روسیه امضا کرد که اولین پیمان بین چین و یک کشور اروپایی است. ژاپن: در این زمان خاندان توکوگاوا در ژاپن سلطنت می‌کرد. عثمانی: شاه سلیمان معاصر است با سلطان محمد چهارم پسر سلطان ابراهیم (۱۶۴۸ – ۱۶۸۷ م.) و سلیمان دوم بیستمین سلطان عثمانی (۱۶۸۷ – ۱۶۹۱ م.) برادر و جانشین سلطان محمد چهارم. بعد از درگذشت سلطان سلیمان دوم سلطنت به احمد دوم، بیست و یکمین سلطان عثمانی رسید. (۱۶۹۱ – ۱۶۹۴ م.) در زمان سلطنت وی دولت عثمانی مجارستان را از دست داد. (۱۶۹۱ م.) در عراق و حجاز هم شورش‌هایی علیه او روی داد.

افریقا

الجزایر: در دوران امپراتوری عثمانی حکومت الجزایر در ابتدا با حکامی بود که از طرف باب عالی با لقب پاشا منصوب می‌شدند و تا سال ۱۰۸۲ هجری (۱۶۷۱ م.) بیست‌وشش تن به همین مقام رسیدند ولی در همان سال فرمانده سپاه ینی چری که ملقب به دای بود، پاشای الجزایر را تحت تبعیت خود قرار داد. مراکش: فرمانروای شرفای مراکش در این زمان اسماعیل ابن السمین است (۱۰۸۳ ه.ق.) (۱۶۷۲ م.) که توسط سپاهی که افراد آن را سیاهان تشکیل می‌داد صلح و آرامش را برقرار نمود. با این اوصاف موفق نشد که نواحی کوهستانی را تحت تبعیت خود درآورد و به‌طورکلی در زمان فرمانروایی وی روابط مراکش با کشورهای اروپایی حتی با الجزایر و عثمانی به حداقل رسید. به همین جهت از پیشرفتی که روز بروز نصیب جوامع متمدن آن روز می‌شد، بی‌اطلاع ماند و در همان تمدن قرون‌وسطایی خود در جا زد.

مطالب تاریخی بیشتر >  تاثیر امپراتوری هخامنشی در جهان

اروپا

اسپانیا: شاه اسپانیا در این زمان کارلوس دوم است. (۱۶۶۵ – ۱۷۰۰ م.)

انگلستان: چارلز دوم در سال ۱۶۶۸ م. با هلند و سوئد یک اتحاد سه‌گانه تشکیل داد ولی در سال ۱۶۷۰ میلادی با لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه پیمان سری دوور را منعقد کرد که به‌موجب آن چارلز تعهد می‌کرد که به مذهب کاتولیک درآید و با هلند وارد جنگ شود. سومین جنگ هلند در سال ۱۶۷۳ م. آغاز شد. هرچند این جنگ سبب تفوق نیروی دریایی انگلستان شد، در داخل کشور عدم رضایت مردم را برانگیخت. مقارن آن چارلز اعلامیه اغماض را صادر کرد که همه قوانین کیفری را که بر ضد کاتولیک‌ها و ناسازگاران وضع‌شده بود، معلق می‌کرد. پارلمان در سال ۱۶۷۳ م. چارلز را مجبور کرد که این اعلامیه را پس بگیرد و در سال ۱۶۷۲ م. او را وادار کرد که جنگ با هلند را پایان دهد. چارلز در سال ۱۶۸۱ میلادی پارلمان را منحل و حکومت استبدادی برقرار کرد. چارلز از معشوقه‌های خود چندین فرزند داشت ولی فرزند مشروع نداشت. بعد از او جیمز دوم به سلطنت رسید. (۱۶۸۵ – ۱۶۸۸ م.) سلطنت کوتاه او وقایع مهمی در برداشت. او به کاتولیک‌ها مساعدت کرد که رواداری دینی را در انگلستان برقرار کنند، بنابراین مواجه با مخالفت هفت تن از اسقف‌ها شد و محاکمه آنان در سال ۱۶۸۸ م. او را منفور کرد. ولادت پسرش مردم را از اینکه سلطنت انگلستان نصیب پادشاهی کاتولیک شود هراسناک ساخت. مخالفان جیمز، ویلیام (امیر اورانژ) را به انگلستان دعوت کردند. درنتیجه انقلاب ۱۶۸۸ م. جیمز به فرانسه گریخت و سلطنت انگلستان به ویلیام و همسرش ماری رسید. جیمز درصدد برآمد که سلطنت ازدست‌رفته را بازیابد. به همین دلیل در سال ۱۶۸۹ م. در ایرلند پیاده شد ولی در جنگ سال ۱۶۹۰ م. شکست خورد و در غربت درگذشت. ایرلند که در دوره تودور مغلوب شده بود، در سال ۱۶۸۹ م. دعوی استقلال کرد لیکن توفیقی نیافت و به‌صورت مستعمره درآمد. پرتغال: شاه پرتغال در این زمان آلفونسوی ششم است (۱۶۵۶ – ۱۶۶۷ م.) که در دوران کودکی فلج شد و به همین علت نقصان عقلی داشت و برادرش پدر وی دوم در سال ۱۶۶۷ م. وی را مجبور به استعفا کرد و با همسر او ازدواج نمود. از سال ۱۶۶۷ – ۱۶۸۳ م. نیابت سلطنت را به عهده داشت و سپس زمام امور را به دست گرفت. پروس و اتریش: کارل یازدهم پادشاه سوئد که متحد فرانسه بود به سرزمین‌های فردریک ویلهلم دست‌اندازی کرد ولی در سال ۱۶۷۰ م. از فردریک ویلهلم به‌سختی شکست خورد. ویلهلم با اتخاذ تدابیر عاقلانه شالوده مملکت پروس را ریخت و پسرش فردریک اول، اولین پادشاه این مملکت شد. دانمارکت: در دوران سلطنت شاه سلیمان در کشور دانمارک فردریک سوم، پسر و جانشین کریستیان چهارم به سلطنت رسید. (۱۶۴۸-۱۶۷۰ م.) در سال ۱۶۵۷ م. جنگ با سوئد را تجدید کرد و کارل دهم پادشاه سوئد معاهده اهانت‌آمیزی را در سال ۱۶۸۵ م. به دانمارک تحمیل کرد. کارل بلافاصله جنگ را از سر گرفت، هلند و براندنبورک که از متحدان دانمارک بودند، به دانمارکی‌ها کمک کردند و صلح کپنهاگ (۱۶۶۰ م.) برقرار شد. بعد از فردریک سوم سلطنت به پسرش کریستیان پنجم رسید (۱۶۷۰ – ۱۶۹۹ م.) که حکومت مطلقه برقرار کرد و سلطه دانمارک بر ایسلند محفوظ ماند. وی با کارل یازدهم پادشاه سوئد جنگید که نتیجه مثبتی عاید او نشد. روسیه: تزار روسیه در این زمان الکسی میخایلوویچ است. (۱۶۴۵ – ۱۶۷۶ م.) در سال ۱۶۶۷ م. با سوئد بر سر سواحل بالتیک جنگید و طبق عهدنامه سال ۱۶۶۷ م. اوکراین را ضمیمه قلمرو خود ساخت. بعد از وی پسرش فئودور سوم تزار روسیه شد. (۱۶۷۶ – ۱۶۸۲ م.) بااینکه از نعمت سلامتی برخوردار نبود در اصلاح امور کوشش زیادی از خود نشان داد. در سال ۱۶۸۱ م. نظام سلسله‌مراتب اشرافی را که در میان خانواده‌ها دشمنی‌های ریشه‌داری را به وجود آورده بود، لغو کرد. بعد از درگذشت وی ایوان پنجم برادر فیورد سوم تزار روس گردید (۱۶۸۲ – ۱۶۸۹ م.) که وی به علت نقص جسمانی و روانی شایستگی سلطنت نداشت، اما زن دوم آلکسی دارای پسری نیرومند و باهوش به نام پطر بود. بعد از درگذشت فیورد سوم بزرگان مسکو در سال ۱۶۸۲ م. پطر را که بیش از ده سال نداشت، تزار اعلام کردند؛ اما بستگان مادر ایوان پنجم این انتخاب را به رسمیت نشناختند و چون ایوان هم به علت بیماری، قدرت در دست گرفتن زمام امور را نداشت، خواهرش سوفی که زنی چابک و فعال بود به‌جای وی در رأس ناراضیان قرار گرفت و سرانجام مقرر شد ایوان پنجم و پطر تحت نیابت سلطنت سوفیا مشترکاً زمام امور را در دست‌گیرند. در سال ۱۶۸۹ م. سوفیا سقوط کرد. ایوان پنجم در سال ۱۶۹۶ م. درگذشت. از این زمان پطر یگانه تزار روسیه شد. (۱۶۸۲ – ۱۷۲۵ م.) سوفی خواهر پطر پس از رسیدن به مقام نیابت سلطنت برادر خود پطر را برخلاف رسم قدیم از قصر کرملین خارج کرد و او را به قریه‌ای نزدیک مسکو فرستاد که در حقیقت زندانی باشکوه بود و تأثیر فراوانی در تربیت روحی و اخلاقی پطر داشت. بعد از مدتی به سهولت با سپاهی آراسته که خود تهیه دیده بود با سوفی از در مخالفت درآمد و به‌آسانی بر او غلبه کرد و رسماً به سلطنت رسید. وی درصدد برآمد رعایای نیمه وحشی خود را به‌سوی تمدن غربی هدایت کند؛ بنابراین تصمیم گرفت دیواری را که سوئد، لهستان و عثمانی بین روسیه و کشورهای غربی کشیده بودند در هم شکند و روزنه‌ای به‌سوی غرب باز کند و بدین منظور جنگ‌هایی با عثمانی و سوئد کرد و آن‌ها را شکست داد. سپس پطر مسافرت‌های زیادی به کشورهای اروپای غربی کرد. این حادثه مصادف است با سالی که گیوم دورانژ، انگلستان را منقلب ساخت و لویی چهاردهم جنگ معروف به لیگ دوگسبورگ را شروع کرد. ارتباط پطر با اروپاییان مقیم مسکو اساسی‌ترین وقایع دوران جوانی و مهم‌ترین حادثه تغییردهنده زندگی او محسوب می‌شود. سوئد: پادشاه سوئد در این زمان کارل یازدهم است. (۱۶۶۰ – ۱۶۹۷ م.) در سال ۱۶۸۲ م. ریکداک (پارلمان ملی سوئد) به او اختیارات مطلق داد که وی از همین اختیارات، نهایت استفاده را درزمینهٔ اصلاحات اجتماعی ازجمله کوتاه کردن دست اشراف و اعمال‌نفوذ آن‌ها در امور داخلی کرد و بیش‌ازپیش به تثبیت قدرت سلطنت پرداخت. فرانسه: پادشاه فرانسه در این زمان لوئی چهاردهم است. (۱۶۴۳ – ۱۷۱۵ م.) دوران سلطنت لوئی چهاردهم به سه قسمت تقسیم می‌شود. دوره دوم که مقارن با سلطنت شاه مسلیمان است از سال ۱۶۶۱ – ۱۶۸۳ م. به طول انجامید که دوره اصلاحات مالی و اداری بود و در آن کلبر نقش رهبری داشت. در این دوره سلطنت مطلقه بر طبق اصل الهی در فرانسه برقرار شد و اداره امور مملکت از دست اشراف بیرون آمد و به مأموران صدیق دولت سپرده شد. اقدامات لویی برای کسب تفوق در اروپا با جنگ انتقال (۱۶۶۷ – ۱۶۶۸ م.) و سومین جنگ هلند (۱۶۷۲ – ۱۶۷۸ م.) آغاز شد و درنتیجه، فرانش کشته شد و قسمتی از فلاندر به تصرف فرانسه درآمد؛ اما در مقابل، خزانه مملکت تهی شد. در سال ۱۶۸۵ م. فرمان نانت را لغو کرد، درنتیجه، انحطاط اقتصادی رو به‌شدت نهاد. لهستان: پادشاه لهستان در این زمان کازیمیر است (۱۶۴۸ – ۱۶۶۸ م) در سال ۱۶۶۷ میلادی جنگ با روسیه به پایان رسید و قسمت شرقی اوکراین به تصرف روسیه درآمد. یان کازیمیر در سال ۱۶۶۸ م. از سلطنت استعفا داد و میخائیل ویشنیو وینسکی به‌جای او انتخاب شد (۱۶۶۸ – ۱۶۷۳ م) جانشین وی یاسوبینسکی سوم است. (۱۶۷۴ – ۱۶۹۶ م) در سال ۱۶۶۸ م. به‌فرماندهی سپاهیان لهستان منصوب شد و ترکان عثمانی را در وین به‌سختی شکست داد (۱۶۷۳ م) و موفقیت تاریخی شایان توجهی نصیب لهستان شد. مجارستان و بوهم: شاه این زمان مجارستان شارل سوم است (۱۶۸۵ – ۱۷۴۰ م) لازم به تذکر است که در سلسله امپراتوری مقدس، شارل ششم به شمار آمده است. اوروگونه: قدیمی‌ترین شهر اروگوئه، کولونیا است که در سال ۱۶۸۰ م. توسط پرتغالی‌ها بنا شد.

مطالب تاریخی بیشتر >  کوروش بزرگ یا کوروش کبیر

نقشه تاریخ ایران و جهان